زمین سبز

زمین ما؛ آینده ما

زمین سبز

زمین ما؛ آینده ما

شعر

 

در من هوای شعر به جائی رسیده است

که پوست غزل زده ام را دریده است.

آن قدر واژه واژه من دیدنی شده

که هیچ کس در آینه ها هم ندیده است.

حس شکوه می دهد این شعرها به من.

حس می کنم دوباره هوائی وزیده است.

زائیده می شود غزل از بطن کاغذم؛

با اینکه پشت دفتر شعرم خمیده است.

پر می شوم از عشق؛ از این رنج بی نظیر.

قلبم برای شاعریم پر کشیده است.

« سمانه گنجی »