چون شمع نیمه جان به هوای تو سوختیم.
با گریه ساختیم و به پای تو سوختیم.
اشکی که ریختیم به یاد تو ریختیم.
عمری که سوختیم برای تو سوختیم.
پروانه سوخت یک شب و آسود جان او.
ما عمرها ز داغ جفای تو سوختیم.
دیشب که یار انجمن افروز غیر بود،
ای شمع، تا سپیده به جای تو سوختیم!
کوتاه کن حکایت شبهای غم « رهی »
کز برق آه و سوز نوای تو سوختیم!
« رهی معیری »