چشم تو،
از خورشید روشنتر است،
دست تو،
از باغ بهار گلشنتر.
تو آسمان ناشناخته منی.
تو ایوان کهکشانی.
« طاهره زیدی »
هر چند می خندم شبیه سیب؛
اما دلم مثل انارستان،
بر شرحه شرحه غربتش،
لفافه می پیچد.
ای زندگی!
ای فرصتت چون مرگ بی تردید!
روزی دروغ سیب من،
از شاخه می افتد.
روزی انار قلب من،
در سینه می ترکد.
« سید وحید سمنانی »
نگاهی بی کلک دارم؛ چه دارم؟
به تو قصد کمک دارم؛ چه دارم؟
نمک خوردی، نمکدان را شکستی.
دو دست بی نمک دارم؛ چه دارم؟
« حسن احرامی »
نگاهت بر دلم آوار تا کی؟
غم یار و غم دلدار تا کی؟
تمام شاعران گفتند از تو.
عزیزم! این همه تکرار تا کی؟
« حسن احرامی »