اصطلاح « دارائی » نیز، مثل « مال »، یک مفهوم حقوقی است. در عرف مردم، داشتن « دارائی » به معنای ثروت، است؛ اما « دارائی » در معنای حقوقی، یک بسته است که مجموع « حقوق و تکالیف مالی » شخص را در برمی گیرد و به تعبیر یکی از حقوقدانان، « « دارائی » یک چمدان است که هر انسان آن را در طول زندگی، بر دوش خود، حمل می کند که انواع طلبها و بدهیها به صورت در هم و بر هم، در آن، چپانده شده است. » اگر چه اصطلاح « دارائی » توسط حقوقدانان اروپائی - « اوبری » و « رو » - در قرن 19 میلادی، مطرح و توسعه داده شد؛ لیکن در « فقه اسلامی » نیز، این مفهوم بدون سابقه نیست. در فقه، « دارائی » یک « ظرف اعتباری » است که به آن، « ظرف ذمه » می گویند؛ یعنی ظرف موجودیهای اموال. در این ظرف؛ هم، « دارائیهای مثبت »؛ مثل اموال و حقوق مالی و هم، « دارائیهای منفی »؛ یعنی بدهیها و تعهدات، وجود دارند. ممکن است شخصی تمامی موجودی دارائیش منفی باشد؛ یعنی تماما، بدهی و تعهد باشد؛ ولی « دارائی » - یعنی آن ظرف - وجود دارد. نکته ای که باید خاطرنشان کرد این است که تنها، « حقوق و تکالیف مالی » جزء « دارائی »، هستند. این تأکید از آن جا، لازم است که برخی معتقدند که کلیه « حقوق مربوط به شخصیت » - حتی حق آزادی، ازدواج و سایر حقوق انسانی - در « دارائی »، جا می گیرند؛ در حالیکه به نظر می رسد حقوق غیرمالی در « دارائی »، جای نگیرند. البته برخی حقوق غیرمالی؛ مانند حق ازدواج، دارای آثار مالی هستند؛ مثل نفقه و مهریه که آن آثار در « دارائی »، جای می گیرند. « دارائی » به مفهومی که مرسوم است، دارای دو خصوصیت اصلی، می باشد که برخی از آنها، در نظریات جدید، مورد خدشه و نفی، قرار گرفته اند: الف- ویژگی وحدت و استقلال ب- رابطه داشتن با شخصیت.