نمی خواهم اینترنتی باشم.
من کتاب کاغذی می خواهم.
بی کاغذ،
حتی یک لحظه هم نمی توانم.
می خواهم ورق بزنم
تا بوی خوش کاغذ،
احساسم را
صفحه صفحه با خود ببرد.
« الهام همتی »
من گنجشکی خیس،
خسته،
گشنه،
پرشکسته،
به پشت پنجره تو پناه آمده.
خدایا!
شایسته هیچ یک از صفات تو نیست
پنجره را نگشائی.
« نغمه دانش آشتیانی »
چشم گذاشتم.
قائم شدی.
حالا سالهاست
چشمهایم را برنداشته ام.
دوست نیمه راه نیستم.
می شمرم
تا آخرین عدد دنیا.
« نیلوفر شهسواریان »
روزی،
من برای تو می مردم،
تو برای من؛
البته روزگاری؛
قبل از آنکه یکدیگر را
در قلبهایمان بکشیم.
« محدثه محمدنژاد »