زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

تنهائی، پنجره، خورشید

 

خدایا!

تنهائیهایم را از من نگیر.

پنجره کوچکم را از من نگیر.

خورشیدم را از من نگیر

و بگذار شبها،

در مرور خودم،

ماه را بخندانم.

 

خدایا!

من از تنهائیهای خودم،

غمگین نیستم.

آن را دوست دارم.

به آن نیاز دارم

و تنها چیز خوبی که

با کسی تقسیمش نمی کنم

تنهائیهایم است.

 

خدایا!

تو بسیار تنهائی؛

با اینکه این همه بنده داری.

کسی شریک تو نیست.

کسی نمی تواند شریک تو باشد.

 

من هم بسیار تنها هستم؛

اما تنهائیهایم را

گوشه اتاق می گذارم.

گاهی که دلم بگیرد،

پنجره را باز می کنم

و خورشیدم را تماشا می کنم.

خورشیدم را از من نگیر

و پنجره ام را به من ببخش.

« لاله جهانگرد » 

بهتر از هیچی

 

گربه های نا به کار،

حیاطو به گند کشیدن.

گربه های نا به کار،

بندای کفشمو از رو بند کشیدن.

وقتی خواب بودم،

پریدن تو حیاط،

شیشه های ترشی رو زدن شیکستن.

بعد با دست و پای نمناک،

وسط باغچه نشستن.

 

وقتی آسمون،

پر از ابرای خاکستریه،

خوبه گربه ها بیان.

وقتی دل،

همیشه تنگ روزای بهتریه،

خوبه گربه ها بیان.

وقتی روزم کسله،

وقتی نه خنده و شوقی تو دله،

شب و روز و وقت و بی وقت،

بی خبر، بدون تقویم،

دزدکی از روی دیوار،

خوبه گربه ها بیان.

خوبه گربه ها بیان.

حیاطو به گند کشیدن،

بکشن.

بندای کفشمو از رو بند کشیدن،

بکشن.

« زیتا ملکی »