زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

روشن کردن عود و فوائد آن در پاکسازی فرد و محیط

 

عودها از طریق عطرهای بخصوصی که دارند، قادر به جذب جنبه های خاصی از الوهیت هستند که آگاهی الهی  مخصوص به آن جنبه را با خود، به همراه دارند. این آگاهی الهی پاکی روحی را افزایش داده و با انرژیهای منفی موجود در فرد یا محیط، مبارزه می کند. در نتیجه، فرد با افزایش جزء « ساتوا » و کاهش جزء « راما » در درون و محیط، به شفادهی روحی، دست می یابد. ( جهت آشنائی با اجزاء پایه « ساتوا »، « راجا » و « تاما »، به مقاله « اثرات مخرب استفاده از رنگ سیاه، بر رشد معنوی افراد »، مراجعه کنید. ) می توان از عودها، علاوه بر پاکسازی شخص و محیط از انرژیهای منفی، در تمرینات روحی؛ همانند مدیتیشن و ذکر نام خداوند، بهره برد. بر اساس وضعیت موجود، جنبه های مختلف الوهیت که توسط عطر عود، جذب می شوند یا به شکل نجات بخش و یا به شکل نابودکننده، ظاهر می گردند. اگر فرد در حال انجام تمرینات روحی؛ مانند ذکرگوئی و مدیتیشن، است یا انرژیهای منفی موجود در محیط یا شخص، کم یا در حد صفر می باشند، جنبه های مختلف الوهیت به شکل نجات دهنده آن، آشکار شده و در صورتی که انرژیهای منفی در فرد یا محیط، حاضر باشند، عمدتا به شکل نابودکننده، بروز می کنند. 

روشن کردن عود جهت جذب جنبه های مختلف الوهیت و در نتیجه، آگاهی الهی مربوط به آن جنبه، مؤثر است؛ اما میزان آن در مقایسه با دعا کردن و ذکر گفتن، کم می باشد. نسبت سودمندی ذکر گفتن 30، دعا کردن 10 و روشن کردن عود 1 است؛ لیکن، از آنجائی که بیشتر ما توانائی دعا کردن یا ذکرگوئی به شکلی که بتوان جنبه های مختلف الوهیت را جذب کرد، نداریم، بنابراین، روشن کردن عود به عنوان اقدامی موقتی، تسهیل کننده است؛ ولی نباید به آن، بسنده کرد و باید با تمرین روحی، به آن میزان رشد روحی، دست یافت که بتوان از عود، بی نیاز شد؛ چرا که افراد بالای 60 درصد سطح معنوی نیازی به استفاده از عود، ندارند؛ گرچه در این حالت نیز، مفید است. مقصود از دعا کردن، دعای بدون چشمداشت دنیوی و مادی و منظور از ذکرگوئی، ذکر نام خداوند همراه با تمرکز و احساس روحی، می باشد.

در عصر جدید، به دلیل کمبود تمرین روحی توسط افراد، با افزایشی در سطح انرژیهای منفی، روبرو هستیم. این انرژیهای منفی نه تنها، در محیط پراکنده هستند؛ بلکه به صورتی پوششی سیاه، اطراف فرد را فراگرفته اند. ضخامت پوشش سیاه اطراف یک فرد با سطح معنوی متوسط، در دوره فعلی، 4 سانتیمتر است. یک چنین فردی عمدتا توسط اجداد درگذشته و ارواح حاضر در منطقه « دوزخ » و منطقه اول « جهنم »، تحت تأثیر قرار می گیرد. زمانی که پوشش سیاه اطراف شخص، 4 سانتیمتر ضخامت داشته باشد، آگاهی الهی ناشی از روشهای شفادهی روحی، امکان نفوذ به شخص را نداشته و در نتیجه، هیچ بهبودی ای در فرد، حاصل نمی گردد. روشن کردن عود روشی مؤثر در کاهش پوشش سیاه موجود، می باشد. عود جزء « راجا - تاما »ی موجود در پوشش سیاه و محیط را کاهش داده و راه را برای نفوذ آگاهی الهی، هموار می سازد. همچنین، عود روشن آگاهی الهی را به شکل اصل مطلق کیهانی آتش، ایجاد کرده که با اصل مطلق کیهانی هوا که در دود عود روشن، وجود دارد فعال می شود و به شکل فواره، به سرعت و به سمت بالا، حرکت کرده و سپس، با سرعت، به سمت پائین، آمده و اجزاء « راجا - تاما »ی روی زمین و واقع در جو را کاهش داده و انرژهای منفی را نابود می سازد. به این شکل، مکان مورد نظر نیز، پاکسازی می شود. 

حال به چگونگی استفاده از عود، می پردازیم. عودها حداکثر طول عمری 2 ساله دارند. بهتر است قبل از اتمام این مدت، آنها را استفاده کرد؛ چرا که با گذشت زمان، قدرت موجود در عطر آنها، از بین می رود. همچنین، محل نگهداری و ذخیره عودها بهتر است هر 3 ماه یک بار، تعویض گردد؛ چون قرار دادن ظرف ذخیره عودها در مکانهای مختلف، باعث ایجاد پوششی سیاه در اطراف آن، شده و قدرت آن را نابود می سازد. این انرژیهای سیاه اطراف خود عودها را نیز، احاطه می کنند. پس، بهتر است آنها را داخل جعبه مخصوص خود، در محراب، قرار داده و برای حفاظت عودها از انرژیهای منفی، دعا کنیم. برای روشن کردن عود، ابتداء عودی را برداشته و دعا می کنیم تا پوشش سیاه اطراف آن - در صورت وجود - نابود گردد. برخی مردم عود را داخل شکافهای دیوار و ...، قرار می دهند. این  روش از منظر روحی، صحیح نیست. به علاوه، خاکسترهای عود روی زمین، ریخته و لگدمال می شوند که منجر به بی حرمتی به خاکستر مقدس به دست آمده از سوختن عود، می شود. استفاده از یک جاعودی به همراه بشقاب زیر آن، بهترین روش برای جمع کردن خاکستر عود است.  با این کار، نه تنها، خاکستر عودها لگدمال نشده و بی احترامی ای صورت نمی گیرد؛ بلکه روشی پیشگیرانه برای جلوگیری از آتش سوزی می باشد. به هر میزان احترام فرد هنگام روشن کردن عود، بیشتر باشد، به همان اندازه نیز، منافع حاصل از آن، افزایش می یابد. این حس احترام باید در افرادی که در اطراف محل روشن کردن عود، حضور دارند نیز، وجود داشته باشد. دلیل این احترام آگاهی الهی جذب شده توسط رایحه عود، است که در محل، حضور دارد. پس، آن را روشن کرده و داخل جاعودی ای که داخل بشقاب، قرار داده شده، می گذاریم. سپس، آن را داخل خانه، در جهت عقربه های ساعت، در گوشه ها و کناره های دیوار، چرخانده و به ذکر گفتن، می پردازیم. ذکرگوئی می تواند همراه با صدا یا در ذهن، انجام پذیرد. شعاع تأثیر عود تا 5 متر، در جهت بالا - پائین و چپ - راست، می باشد؛ یعنی بین طبقات را هم، در برمی گیرد؛ ولی بهتر است برای هر طبقه، عودهای جداگانه ای روشن و همچنین، از ظرفهای ذخیره سازی عود جداگانه ای، استفاده شود. یک عود برای هر طبقه، کافیست؛ اما اگر در اتاقی، انرژی منفی بسیاری احساس می کنید، می توانید از عود جداگانه ای، برای آن اتاق، بهره ببرید.

مسئله مهمی که باید در هنگام روشن کردن عود، بدان توجه کرد تمیز و مرتب بودن محل روشن کردن عود است. در یک خانه تمیز، عنصر « راجا - تاما »ی کمتری وجود دارد. همین مسئله خود باعث جذب اصل الهی بیشتری شده و از طرفی دیگر، اصل الهی به دست آمده مجبور به مبارزه کمتری با جزء « راجا - تاما »ی موجود، می باشد. در آخر، خاکسترهای به دست آمده از سوختن عود را حتی الامکان با دست راست، جمع کرده و داخل ظرفی مخصوص، قرار داده و در قسمت محراب، می گذاریم. به این ترتیب، جزء « ساتوا »ی آن باقی می ماند و برای استفاده های بعدی، می توان از آن، بهره برد. این کار از آن جهت، باید با دست راست، انجام پذیرد که دست راست با کانال خورشیدی سیستم انرژی روحی بدن؛ « کوندالینی »، در ارتباط است و انرژی بیشتری از آن، دریافت کرده و به این ترتیب، دست فعالتری می باشد. برای مطمئن شدن از حفظ جزء « ساتوا »ی خاکستر عود، می توانید نام خداوند را روی ظرف آن، بچسبانید. سعی کنید در عرض 3 ساعت، خاکستر عود را در ظرف مخصوص، قرار دهید؛ چرا که جزء « ساتوا »ی آن از دست رفته و از نظر فیزیکی نیز، آلوده می شود. در صورتی که خاکستر عود بیش از 3 ساعت، بیرون بماند، از ریختن آن داخل ظرف ذخیره سازی، خودداری کنید.

نکته مهمی که باید به خاطر داشت این است که در دوران قاعدگی، جزء « راجا » در زنان، افزایش می یابد و تا پایان خونریزی، این وضع ادامه دارد. بنابراین، اگر زنی در این دوران، با عودها یا ظرف ذخیره سازی آنها، تماس یابد، پاکی روحی یا جزء « ساتوا »ی آنها کاهش پیدا می کند. به همین جهت، توصیه می شود طی این مدت، زنان از لمس آنها، خودداری نمایند. همچنین، بهتر است شخص دیگری به روشن کردن عود و چرخاندن آن در خانه، جهت پاکسازی محیط، بپردازد. اگر فرد تنها زندگی کرده یا کسی در خانه، حضور ندارد، بهتر است از چند روز قبل، تعدادی از عودها را کنار گذاشته تا حداقل، مجبور به لمس ظرف ذخیره سازی عودها، نشود و از این عودها، استفاده کند. توجه کنید برای جلوگیری از آلوده شدن خاکسترهای عود ذخیره شده، در صورتی که ظرف مورد نظر بزرگ است، بهتر است مقداری از آن را جهت استفاده روزانه، داخل ظرفی جداگانه قرار دهید. به این ترتیب، با هر بار باز کردن در ظرف اصلی، خاکسترها از نظر روحی و فیزیکی، آلوده نمی شوند.

در کل، لمس کردن ظرف ذخیره سازی عودها و نیز خاکستر آنها، سبب آلوده شدن آنها در سطح فیزیکی و روحی، خواهد شد. برای جلوگیری از این آلودگی، بهتر است جهت استفاده روزانه از خاکستر مقدس، همانند زنانی که در دوره قاعدگی، قرار دارند، از ظرفی به غیر از ظرف اصلی ذخیره سازی، استفاده شود و قبل از تماس نیز، دستان خود را شستشو دهید.

هنگام تصمیم گیری در مورد رایحه عود، بهتر است از روش آزمون و خطاء، استفاده کنید. ابتداء از رایحه « گل یاسمن »، شروع کرده و در صورتی که احساس کردید مناسب شما نیست، سراغ رایحه های دیگر بروید. دلیل اینکه گفته می شود بهتر است از رایحه « گل یاسمن » آغاز کنید، این است که احتمال اینکه این رایحه متناسب با شما، باشد زیاد است. در حقیقت، رایحه ای مناسب شماست که بیشترین ناآرامیها را؛ مثل سردرد، تنگی نفس، تهوع و ...، در شما، ایجاد می کند؛ چرا که این حالتها نتیجه جنگ میان نیروهای منفی دردسرزا و انرژی مثبتی است که از عودها، ساطع می شوند.

تعداد دفعات روشن کردن عود در طول روز، برای افراد مختلف با سطح روحی متفاوت یا بسته به میزان آلودگی محیط اطراف و ناآرامی ای که حس می شود، متغیر است. گفته شد افراد بالای 60 درصد سطح روحی نیازی به استفاده از عود، ندارند؛ هر چند، برای آنها نیز، مفید است. برای افرادی که سطح روحی بین 50 الی 60 درصد، دارند استفاده از عود، برای یک بار در روز، کافیست و به اشخاص کمتر از 50 درصد، توصیه می شود حداقل 2 عود در روز، روشن کنند. اگر فرد احساس آشفتگی و ناآرامی زیادی در محیط، دارد، می تواند این کار را تا 5 بار در روز نیز، انجام دهد. سوختن کامل هر عود حدود 40 تا 45 دقیقه، طول می کشد. تأثیر مثبت عود حدود 30 دقیقه بعد از پایان سوختن کامل آن، ادامه می یابد. البته انرژیهای مثبت عود نیروهای منفی را به کل، نابود نساخته؛ بلکه آنها را به عقب می راند و اگر حمله ای از سمت نیروهای منفی، صورت نگیرد، آرامش در فرد و محیط، پایدار می ماند؛ اما اگر بعد از این مدت ( 30 دقیقه )، مجددا ناآرامی به سراغ فرد بیاید، بهتر است یک عود دیگر نیز، روشن کرده تا در نهایت، احساس آرامش در شخص و محیط، ثبات یابد. مدت تأثیر انرژیهای مثبت عود دوم 25 دقیقه است و روشن کردن عود سوم هیچ سودمندی خاصی ندارد. همچنین، بهتر است زمان طلوع آفتاب، برای دفع انرژیهای منفی ایجاد شده در طول تاریکی شب و زمان غروب آفتاب، به عنوان اقدامی پیشگیرانه برای مبارزه با به وجود آمدن انرژیهای منفی در هنگام شب، به روشن کردن عود بپردازیم. در صورت استفاده مستمر از عود، انرژهای منفی و پوششهای سیاهی که توسط ارواح و اجداد درگذشته، به وجود آمده و به وسیله آنها مشکلاتی در زندگی ما، ایجاد می کنند دفع شده و آنها که متوجه می شوند محیط دیگر برایشان مساعد نیست، برای همیشه، آن جا را ترک می کنند. یکی از دلائل واکنشهای آلرژیکی که در فرد، مشاهده می شوند نیز، مبارزه ای است که میان انرژیهای مثبت عود و نیروهای منفی، درمی گیرد. البته این واکنشها دلائل دیگری هم، دارند؛ از جمله دلائل فیزیکی و جسمی و نیز، خاطره بدی که فرد در زندگی گذشته، در رابطه با آتش، داشته است.

از دیگر نکاتی که باید به خاطر داشت، این است که از لمس خاکستر عودها، تا 12 روز بعد از تولد یا مرگ در خانواده، پرهیز شود؛ چرا که جزء « راجا - تاما » در خانواده، افزایش یافته و تأثیری منفی روی آنها، خواهد گذاشت. به علاوه، از نگهداری خاکستر عودها بیش از 3 ماه، خودداری کنید؛ زیرا در معرض احاطه شدن توسط پوشش سیاه، قرار خواهند گرفت. پس از این مدت، باید آنها را به آب روان یا دریا، سپرد و در صورت در دسترس نبودن این دو، می توان آنها را در حیاط  خلوت یا باغ، دفن نمود. به یاد داشته باشید بعد از رفتن به توالت یا بیرون ماندن از خانه، ابتداء دستها و پاهای خود را شستشو داده و بعد، به لمس خاکستر عودها بپردازید. این از آن جهت، است که فرد در هنگام حضور در توالت یا بیرون از خانه، در معرض جزء « راجا - تاما »ی فراوانی، قرار دارد.

از خاکستر ناشی از عود، می توان جهت دفع انرژیهای منفی فرد و محیط، بهره برد. برای این کار، می توانید مقداری خاکستر عود را روی کف دست، ریخته و آن را با عمل دمیدن، به روی شخص مورد نظر یا به محیط اطراف، بپاشید. آگاهی الهی ای که در خاکستر عود، وجود دارد در سطح اصل مطلق کیهانی آتش، عمل می کند. عمل دمیدن، باعث می شود این اصل با اصل مطلق کیهانی باد، کامل شده و خاکستر در سطح ظریفتر روحی، عمل کرده و در نتیجه، تأثیر بیشتری خواهد داشت؛ یعنی نه تنها انرژیهای سیاه موجود در شخص یا محیط؛ بلکه مراکز این انرژیها نیز، از بین می روند. از دمیدن به خاکستر عودها، می توان برای کسب انرژی مثبت، از بین بردن ناآرامیهای شخص و پاکسازی روحی محیط، بهره برد. 

عواقب گناهان و سرنوشت جمعی انسانها

 

زمانی که در زندگی روزمره خود، به انجام اعمالی می پردازیم، عواقب آن را به صورت ثواب و گناه، درو می کنیم. این ثوابها و گناهان ما هستند که مقدار شادی یا غمی را که تجربه می کنیم - چه در این دنیا، چه بعد از مرگ و چه در زندگی بعدی - تعیین می کنند. بنابراین، بسیار مهم است که دریابیم چگونه از اعمال گناه آلود، دوری کنیم. ثواب انرژی یا توانائی خاص به دست آمده از طریق پیروی از یک سبک زندگی صحیح، می باشد. برای نمونه، کمک کردن به دوستان به صورت مالی یا دادن مشاوره به آنها، این انرژیها یا توانائیهای خاص را به سمت فرد، دعوت می کند. رفتارهای درست و پرهیزکارانه در کتب آسمانی مختلف، با جزئیات، آورده شده اند. ثواب نتیجه اعطاء سعادت و آسایش به دیگران، است؛ اما گناه نتیجه عمل بد ماست و در عوض، غم و اندوه را برای فرد، به همراه دارد. گناه به وسیله آن اعمالی، حاصل می گردد که ضرر و خسارتی را بر دیگری، وارد می کنند؛ اعمالی که بر خلاف قوانین طبیعت و خداوند، هستند. همچنین، محصول به وظیفه خود عمل نکردن نیز، گناه است. به طور مثال، فروشنده ای که با توسل به حیله و نیرنگ، به فروش اجناسش، می پردازد متحمل گناه شده است. والدینی که به نیازهای فرزندانشان، توجهی نداشته یا پزشکی که اهمیتی به وضع بیمارش، نمی دهد هم، گناهکار هستند.

راههای گوناگونی برای جمع آوری ثواب، وجود دارد؛ از جمله: 1- انجام اعمال خیرخواهانه. 2- تبعیت کردن از رفتارهای درست و پرهیزکارانه، به همان شیوه ای که در کتب مقدس، شرح داده شده اند. 3- قربانی کردن خود به خاطر دیگری، جهت تمرین روحی. به طور مثال زمانی که عروس یک خانواده برای اینکه مادرشوهرش بتواند به سفر زیارتی، برود، کارش را ترک کرده تا به امورات خانه داری، برسد، پس، در این حالت، عروس نیمی از ثوابی را که مادرشوهرش از رفتن به سفر زیارتی، کسب می کند به دست می آورد؛ لیکن، توصیه می شود تا جائی که امکان دارد سعی شود انجام تمرینات روحی وابسته و متکی به شخصی دیگر، نباشد.

مواردی که برای فرد، گناه به بار می آورند عبارتند از: 1- خودخواهی و تمایلاتی به شکل خشم، حرص و طمع و حسادت که فرد را به گناه کردن، تحریک می کنند. 2- بی قاعده و اصول یا بی رحم بودن. 3- صحبت خالی از احترام، با فقیر. 4- خوردن گوشت و نوشیدن الکل. 5- فروش مقالات ممنوعه، پرداخت نکردن بدهیها، انجام معاملات سیاه، قماربازی. 6- شهادت دروغ دادن، تهمت زدن. 7- دزدی کردن. 8- زنا کردن، تجاوز به عنف، زنای با محارم و ... . 9- خشونت. 10- کشتن حیوانات. 11- خودکشی. 12- دستبرد به ثروتی که متعلق به خداوند، معبد، سازمانی روحانی و ...، است. 13- وکالت کسی را به عهده گرفتن و حقیقت را دروغ و دروغ را حقیقت نشان دادن. 14- شوهری که از گناه همسرش، جلوگیری نکند، در نیمی از گناهان همسرش، شریک می شود. 15- زنی که درآمد شوهرش را که از راه نامشروع، به دست آورده خرج کرده؛ در حالیکه از نامشروع بودنش، آگاهی دارد؛ ولی اعتراضی نمی کند. 16- معاشرت کردن با افراد گناهکار برای مدت یک سال، فرد را در گناهان وی، شریک می سازد.

نتیجه ثواب و گناه می تواند در این دنیا، بعد از مرگ یا در زندگی بعدیمان، ظاهر شود. بر اساس کیفیت ثواب، شخص شادی در خور آن را در منطقه « زمین » و سرانجام، در منطقه « بهشت »، تجربه می کند. شادیها - چه در این دنیا و چه در بهشت - به شکلهای زیر، دیده می شوند: تولد در یک خانواده بافرهنگ و ثروتمند - درآمد رو به رشد - شادیهای دنیوی - رسیدن به آرزوها و تمایلات - زندگی سالم - دریافت تحسین و شناخته شدن توسط جامعه، سازمانها و دولت - رشد روحی - لذت از حضور در بهشت، بعد از مرگ. هر لحظه از زندگی ما که به شادی می گذرد، باعث می گردد ثوابهای به دست آمده صرف شده و ما مجبور شویم برای افزایش ثواب، سخت کار کنیم. گفته شد کسب ثواب از طریق اعمال دارای ثواب یا به وسیله تمرینات روحی، امکان پذیر است. تفاوتی که میان اعمال دارای پاداش و تمرینات روحی وجود دارد این است که مورد اول شادی را به ما ارزانی می دارد؛ حال آنکه تمرینات روحی سبب رشد روحی فرد شده و خیر و برکت را نصیب فرد می کند که چیزی فراتر از ثواب - گناه و لذت - غم می باشد. نتیجه فرعی این حالت رسیدن به شادی است. اگر فرد به دلیل ثوابهای اندوخته خود در این دنیا، به شادی، دست یابد، زمانی می رسد که ثوابهایش با لذتهائی که می برد، به اتمام رسیده و فرد مجددا باید یه جمع آوری ثواب، بپردازد. در صورت تمایل به رهائی از سیستم ثواب و گناه، فرد می تواند به تمرین روحی منظم، پرداخته تا با رسیدن به خیر و برکت که هدف زندگیست، به شادی دائمی، دست یابد. زمانی که ثواب جمعی جامعه افزایش می یابد، جامعه از نظر رفتار و طرز فکر، به وضعیتی عالی، رسیده و کامیاب می گردد.

گناهان از نظر اینکه چه کسی را تحت تأثیر قرار می دهند به دو دسته، تقسیم می شوند: 1- گناهانی که به خود فرد، آسیب می زنند که عبارتند از: الف- انجام ندادن برنامه روزانه تمرینات روحی خود. ب- تحت کنترل درنیاوردن تمایلات، هوی و هوسها و خشم خود. 2- گناهانی که به افراد دیگر، صدمه وارد می کنند که آنها هم به دو دسته، تقسیم می شوند: الف- صدمه زدن به دیگری، بدون قصد و نیت قبلی؛ مثل کشتن حشرات و ... هنگامی که در خیابان، راه می رویم و متوجه حشرات اطراف خود نیستیم. ب- آسیب زدن به دیگری با هدف قبلی.

همچنین، گناهان از نظر اینکه فکری، زبانی یا فیزیکی هستند به سه دسته، تقسیم می شوند. گناهان فیزیکی آنهائی هستند که توسط جسم، مرتکب آنها می شویم؛ مثل دزدی، کشتن افراد، زنا و ... . گناهان زبانی هم، به گناهانی، اطلاق می گردد که از طریق گفتار، از فرد، صادر می شوند؛ مانند دروغگوئی، صحبت کردن با دیگران با حالتی توهین آمیز، سخن گفتن بی مورد و بی ربط، کینه جویانه با کسی صحبت کردن و ... . در آخر نیز، گناهان ذهنی را داریم که فرد با ذهن خود، مرتکب آنها می شود؛ از جمله حسادت ورزیدن به ثروت شخصی دیگر و چشم زخم زدن به او، سوءظن داشتن به دیگری و ... . این گونه افکار از آن جهت، گناه محسوب می شوند که ارتعاشات مختل کننده ای را به سمت فرد روبرو، وارد کرده و وی را به صورت منفی، تحت تأثیر قرار می دهند.

حال می خواهیم ببینیم آیا اگر فردی افکار گناه آلود از ذهنش، عبور کنند، مرتکب گناه شده است یا نه. بر اساس قانون « کارما »، زمانی که افکار اعمال نیک و پرهیزکارانه به ذهن فرد، خطور می کنند، وی ثواب را به سمت خویش، جذب می نماید؛ اما این در مورد گناهان، صحیح نمی باشد. برای نمونه، اگر فکر دستبرد زدن به بانک به ذهن شخص، برسد، گناهی صورت نگرفته؛ ولی در صورت ارتکاب به دزدی به شکلی فیزیکی، فرد گناهکار است. این در مورد افراد عادی، صحیح است؛ اما اگر فردی سالک فکر گناه را هم، در سر، بپروراند، گناه کرده است. از آنجائی که هدف سالک افزایش ویژگیهای الهی است و خداوند به او، لطف کرده و دانش و انرژی لازم را به وی، عطاء می کند، پس افکار بد به هدر رفتن منابع الهی، منجر می شود و در نتیجه، سالک مرتکب گناه شده است؛ اما این مسئله مربوط به افکار غیرقابل کنترلی که در هنگام تحت تأثیر یا تسخیر قرار گرفتن وی توسط انرژیهای منفی، به سراغ فرد سالک، می آید، نمی شود.

اما عواقب گناهان متوجه چه کسانی می شوند؟ چه گناه فیزیکی، زبانی یا ذهنی باشد و چه افراد به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، در آن، شرکت داشته باشند، افرادی که معاونت در ارتکاب گناه، دارند در آن گناه، سهیم هستند. قوانین حاضر در کشورها هم، چنین دیدگاهی دارند. به طور مثال، فردی که مشارکت در قتل، داشته نیز، گناهکار محسوب می شود. در واقع، گناهانی مثل صحبت کردن با یک فرد گناهکار، لمس کردن وی، هم غذا، همنشین، همبستر، همصحبت و همسفر شدن با او، گناهان آن شخص را به فرد همراهش، منتقل می سازند. در واقع، معاشرت با فرد گناهکار، همراهی با دروغ و ناراستی، محسوب می شود که سبب شده تأثیراتی منفی در ما، ایجاد یا افزایش یابد و منجر به سقوط روحی ما، می شود. بنابراین، اصلا جای تعجب نیست که ما به افرادی که دوستشان داریم، هشدار می دهیم: « از همنشین بد، دوری کن! »

همچنین، در برخی از متون مقدس، آمده است که گناه همانند یک بیماری ارثی یا مسری است. همانطور که بیماری ارثی فورا آشکار نمی گردد، گناه نیز، به تدریج، فرد گناهکار را تحت تأثیر قرار داده و او را از ریشه، ویران می سازد. اگر شخص گناهکار به سزای اعمال گناه آلودش، نرسد، در نهایت، فرزندان یا نوادگان فرد مجبور به پرداخت آن، هستند. در حقیقت، گناهی که فرد مرتکب می شود تا سه نسل، تأثیراتش را بر جای می گذارد. بنابراین، ما در مقابل خانواده و دودمان خود، مسئول هستیم. نمونه های متعدد دیگری هم، وجود دارند که عواقب گناه یک شخص گریبانگیر اشخاص دیگر نیز، می شود؛ از جمله زن و شوهر، مدیر یک شرکت و کارمندانش و ... .

به علاوه، گناهانی که افراد جامعه مرتکب می شوند می تواند سرنوشت جمعی آنها را تغییر دهد. تنها موجودات انسانی هستند که قادرند بر سرنوشت خود، غلبه کرده و علاوه بر خود، کل هستی را شاد یا ناشاد سازند؛ اما آنها از این پتانسیل، برای انگیزه های خودخواهانه، بی عدالتی کردن در حق دیگران، تسلط بر مردم و ...، استفاده می کنند. در نتیجه، جامعه ای که آلوده به این گناهان، شده است دچار سرنوشتی جمعی خواهد شد. این خود چرخه هستی را تحت تأثیر قرار داده و توازن آن را بر هم می زند. در نتیجه، بلایائی؛ همچون سیل، قحطی، زمین لرزه، جنگ و ...، بر سر نژاد بشر، نازل می شود. گر چه این مصیبتها قابل رؤیت هستند؛ اما دلائلی که باعث رخ دادن آنها هستند دیده نمی شوند. زمانی که چنین سرنوشت جمعی ای متوجه زمین و ساکنانش می شود، افراد پرهیزکار هم، مجبور به تحمل عواقب آنها، هستند.

اکثر ما انسانها در دوره ای که در آن، زندگی می کنیم آموخته ایم جهان را با حواس پنجگانه، ذهن و هوش خود، دیده و درک کنیم. به همین جهت، گمان می کنیم هر آن چه که می بینیم همه آن چیزی است که وجود دارد. به ندرت، شاهد اشخاصی هستیم که سعی در درک چیزی در سطح ارتعاشی آن، دارند. برای مثال، استفاده از لباسها، لوازم زینتی یا هر شیئی که دارای طرح جمجمه، هستند، به عنوان مد رایج، دیده می شود که توسط افراد مشهور، رواج داده شده اند. مردم بدون اینکه لحظه ای مکث کرده و به اینکه آیا به کار بردن آنها، صحیح است یا نوع ارتعاشات ساطع شده از آنها، چیست فکر کنند، بلافاصله شروع به پیروی از آنها، می کنند. در دنیائی که در آن، زندگی می کنیم، رفتارهای این چنینی بسیاری وجود دارند که ارتعاشات منفی از خود، صادر می کنند و از آنجائی که بسیاری از مردم، تلاشی برای درک ارتعاشات منفی محیط و رفتارهای خود ندارند، در نتیجه، به دنباله روی از یکدیگر، به انجام رفتارهای مضر، می پردازند؛ مثل شرکت کردن در راهپیمائی  زامبی. راهپیمائی زامبی رویدادی اجتماعیست که در اوایل هزاره دوم میلادی، آغاز و به تدریج، رشد کرد. والدین به همراه فرزندان خود، در خیابانها، رژه می روند؛ در حالیکه خود را به نحوی، گریم کرده اند که گوئی مغزشان از سرشان، بیرون زده و خون از دهان فرزندانشان، تراوش می کند. این یک رویداد خانوادگی وحشتناک است و بچه های امروز نیز، با این فکر، رشد یافته اند که آن را گونه ای سرگرمی و تفریح  ببینند. آنها نیز آن را به فرزندان خود، تعلیم می دهند؛ چرا که خودشان هم، متوجه ضررهای ناشی از آن، نیستند. در طول زمان، چنین سنتها و رسومی قدرت گرفته و توسط جامعه به عنوان هنجار، شناخته می شوند؛ حال آنکه از نظر روحی، بسیار صدمه زننده هستند. 

از دیگر رفتارهای صدمه زننده ای که جامعه آنها را به صورت هنجار، پذیرفته؛ ولی آسیب زننده هستند عبارتند از: پوشیدن لباسهای مشکی، باز گذاشتن موی سر، سیگار کشیدن کودکان و نوجوانان، برهنگی، نوشتن شعار روی دیوارها، شوهای مد، ازدواج دو همجنس، مراسم عروسی یا میهمانیهای پر سر و صدا و نامناسب، عشقبازی جلوی جمع، خالکوبی یا تاتو کردن، سوراخ کردن اعضاء بدن برای آویزان کردن اشیاء زینتی، دادن و گرفتن هدیه و ... .

برای اینکه افراد قادر به درک ارتعاشات ناشی از رفتار یا اشیاء، شوند، تمرین روحی لازم است. وقتی کودکی با لمس یک بخاری داغ، دچار سوختگی می شود، هرگز دوباره، آن را لمس نخواهد کرد. به دلیل اینکه وی از طریق تجربه، متوجه شده که این عمل دردناک است. همین مسئله در مورد درک ارتعاشات محیط اطراف یا اعمالمان، صادق است؛ یعنی در صورتی که افراد بتوانند ارتعاشات منفی ای را که از اعمال یا اشیاء پیرامونشان، ساطع می شود، درک کنند، هرگز به سمت آنها، نخواهند رفت. فوائد تمرین روحی عبارتند از: رشد روحی، توانائی درک ارتعاشات روحی و پاکی روح که در نتیجه آن، فرد در صورتی که در محیطی ناپاک، قرار گیرد، توان تحمل آن را ندارد.

برای اینکه دچار سرنوشت جمعی ناشی از گناه نشویم، توجه به نکات ذیل، لازم است: الف - در سیستم آموزشی، علاوه بر مطالب درسی مربوط به علوم مختلف، به آموزش علوم روحی نیز، بپردازیم. ب- والدین؛ به عنوان افرادی که نقش الگو را برای فرزندانشان دارند، خود را به سمت رفتارهای ساتویک، هدایت کنند. این مسئولیت بر عهده والدین، است که اثرات روحی مختلف رفتارهائی را که در جامعه، رواج یافته و به صورت هنجار، پذیرفته می شوند دریافته و به فرزندان خود، بیاموزند. ج - اعتراض کردن به رفتارهای منفی جامعه؛ مانند پیاده رویهای زامبی. با این کار، این آگاهی در جامعه، ایجاد می شود که این گونه رفتارهای مضر باید متوقف شوند.

عواقب برخی گناهان که در زندگی بعدی ما، ظاهر می شوند در ذیل آمده است:

گناهانی که توسط زنان، انجام می گیرند:

- رفتار نامناسب با همسر: الف- صحبت کردن همراه با عصبانیت، با شوهر = کری، فقر، ظاهر شدن به شکل حیوانات درنده یا روباه. ب- غذا خوردن به تنهائی و بدون مشارکت دادن شوهر در آن = ظاهر شدن به صورت موش صحرائی که از کرمهای زمین و فضولات خود، تغذیه می کند.

- زنا کردن: الف- نگاه کردن به سایر مردان، از روی هوی و هوس = فقر، وجود لکه ای درچشم. ب- رابطه نامشروع داشتن = ظاهر شدن به شکل حیوانات درنده.

گناهانی که توسط مردان، انجام می پذیرند:

- ازدواج مجدد کردن = دارای بخت نحس شدن.

- وادار کردن همسر به عقیم شدن یا سقط جنین کردن = ناباروری، طول عمر کوتاه در صورت پسر بودن.

- زنا کردن: الف- نگاه کردن هوس آلود به صورت زنان دیگر = بیماری چشمی. ب- روابط فیزیکی با همسر دوست خود، داشتن = ظاهر شدن به شکل سگ. ج- رابطه فیزیکی با زن برادر، داشتن = ظاهر شدن به شکل خر یا گونه های ماری، جهنم.

گناهانی که توسط هر دو جنس - زن و مرد - صورت می گیرند:

- مذاهبی به غیر از مذاهب خود را مورد انتقاد قرار دادن = فقر.

- توجه کردن به مقدار غذائی که افراد دیگر تناول می کنند = کوری.

- مدام در مورد نقاط ضعف دیگران، صحبت کردن = بیماری قلبی.

- دوستی و معاشرت با گناهکاران = ظاهر شدن به شکل خر.

- بی رحم و درنده خو بودن = قی کردن بعد از خوردن غذا.

- دزدی به صورت کلی = ناخن و پنجه های ضعیف داشتن.

- دزدی آب = ظاهر شدن به شکل کلاغ.

- دزدی میوه = زشتی چهره، ظاهر شدن به شکل حیوانات وحشی.

- دزدی شیر = بیماری جذام.

- دزدی عسل = ظاهر شدن به شکل عقاب.

- دزدی غذا = بیماری طحال.

- دزدی لباس، مس، آهن، کتان و نمک = بیماری پیسی.

- دزدی مقالات در مورد خانه داری و لوازم آشپزخانه = ظاهر شدن به شکل کلاغ.

- دزدی کتاب = کوری.

- دزدی طلا = بیماریهای دستگاه ادراری، دیابت، ظاهر شدن به شکل کرم یا حشرات.

- دزدی پولی که متعلق به جامعه است = بیماری سل غدد لنفاوی گردن. 

تأثیرات ماه و خورشید بر ابعاد مختلف فیزیکی و روحی انسانها

 

در طول دهه ها، گزارشات علمی بسیاری در تأیید و رد تأثیر ماه روی رفتار بشر، منتشر شده است. این گزارشها به تجزیه و تحلیل افزایش فعالیت ذهن، تعداد مراجعات بیشتر افراد به بخشهای اورژانس عمومی و روانی و شکایات صورت گرفته از وجود اختلالات ذهنی و فیزیکی شدیدتر، می پرداخت. تمام اشیاء؛ از جمله ستاره ها، سیارات و اجسام ماهواره ای، به علاوه ویژگیهای فیزیکی قابل لمس، دارای فرکانسهائی نامرئی و  ظریف نیز، هستند. این ویژگیهای فیزیکی و فرکانسهای نامرئی به درجات مختلف، بر ما - چه در سطح فیزیکی و چه در سطوح ظریف - تأثیر می گذارند. فرکانسهائی که از سمت ماه به سمتمان، می آیند هم، تأثیراتی بر جسم اتری ما؛ از جمله ذهن، دارند. مقصود از ذهن، احساسات و تمایلات است. ذهن از ذهن خودآگاه و ناخودآگاه، تشکیل می یابد. ما درون ذهن ناخودآگاهمان، دارای اثراتی هستیم که در طول زندگیهائی که داشته ایم، آنها را جمع آوری کرده ایم. گر چه از این افکار و اثرات، آگاه نیستیم؛ اما همینها هستند که در مورد پایه طبیعت و شخصیت ما، تصمیم گیری می کنند. این اثرات همانند کاتالیزورهائی هستند که افکار و اعمال متعاقب آن را ایجاد می کنند. این اثرات و افکار؛ هر دو، در سطوح ظریف، دارای فرکانسهائی هستند؛ اما فرکانسهای ماه از فرکانسهای ظریف افکار ما، ظریفتر می باشد و نسبت به فرکانسهای اثرات موجود در ذهن، ظرافت کمتری دارند.

فرکانسهای ماه این ظرفیت و توانائی را دارند که فرکانسهای افکار ما را از قسمت اثرات موجود در ذهن ناخودآگاه، به سطح ذهن خودآگاه، بیاورند. وقتی این افکار به ذهن خودآگاه، برسند، از وجود آنها، آگاهی می یابیم. در نتیجه، ما تحت تأثیر آن اثرات موجود در ذهن، قرار می گیریم که غالبتر هستند. فرکانسهای ماه به شکلی مشابه، روی ذهن حیوانات نیز، اثر می گذارند؛ لیکن، به دلیل تشکیل شدن ذهن آنها از اثراتی که فقط شامل تمایلات اساسی؛ مانند گرسنگی، خواب و ...، می شود، افکار بالا آمده به ذهن خودآگاه آنها تنها مربوط به غرائز اساسیشان، می باشد. در شکل زیر، می توانید بالا آمدن اثرات موجود در ذهن ناخودآگاه را به شکل افکار در ذهن خودآگاه، ببینید: 

اتفاقاتی که در سطح ماه، رخ می دهند؛ از جمله کامل، نو شدن و گرفتگی آن، می توانند هم در سطح فیزیکی و هم در سطوح ظریف، اثراتی بر ما، داشته باشند. هنگامی که ماه نو می شود، سمت تاریک و غیرتابان ماه به سمت زمین، است. تاریکی باعث ساطع شدن فرکانسهائی می شود که غالبا « راجا - تاما » هستند. در نتیجه، در مقایسه با زمانی که روی تابان ماه به سمت ماست، فرکانسهای غالبا « راجا - تاما » به سوی زمین، منتقل می شوند. جهت آشنائی با اجزاء ظریف پایه هستی « ساتوا »، « راجا » و « تاما »، به مقاله « اثرات مخرب استفاده از رنگ سیاه، بر رشد معنوی افراد »، مراجعه شود.

اما زمان تشکیل ماه کامل، شاهد کاهشی در « راجا - تاما »، هستیم که دلیلش افزایش نور ماه است؛ ولی از طرفی دیگر، به علت فعالتر بودن فرکانسهای ماه، افزایشی در فعالیت ذهن، ایجاد می شود. بسته به اینکه کدام اثر موجود در ذهن ناخودآگاهمان، تحت تأثیر فرکانسهای ماه قرار می گیرند، افکار ایجاد شده در سطح ذهن خودآگاه می توانند افکار تصادفی یا افکاری خاص باشند. به طور مثال، فردی که نویسنده است و کارش تمرکز روی کتابیست که می نویسد احتمال بیشتری دارد افکار مربوط به کتاب و خلاقیت در سبک نوشتار در وی، فعال شوند. این گونه افکار از مرکز استعداد، ناشی می شوند. بنابراین، امکان دارد فرد احساس کند به شکل ماهرانه تری، قادر به نوشتن می باشد؛ اما این مسئله برای بیشتر مردم، به صورت افکار تصادفی، ظاهر می شود. در صورتی که تعدادی عیوب شخصیتی غالب در فرد، وجود داشته باشد؛ از جمله خشم، حرص و طمع و ...، ممکن است به سطح آمده و افکار ما را تحت تسلط خود، درآورند. برای نمونه، در چنین روزهائی، یک فرد الکلی افکار بیشتری در رابطه با نیاز به نوشیدن الکل، به سراغش می آیند.

تاکنون در مورد تأثیراتی که ماه نو و کامل روی ذهن بشر، می گذارند صحبت کرده ایم. حال به تغییر شدت نیروی جاذبه ماه در این مواقع و تأثیرات متعاقب آن، می پردازیم. زمانی که ماه کامل یا جدید است، نیروی جاذبه ماه و خورشید با یکدیگر، ترکیب شده و کشش قدرتمندتری پیدا می کنند. همانطور که هنگام تنفس عمیق، مقدار هوائی که وارد دهان ما می شود 3 بار افزایش می یابد، در این هنگام نیز، نیروی کششی ماه 3 برابر می شود و شروع به جذب اصول کیهانی مطلق روی زمین؛ یعنی آب، خاک و هوا، می کند. این وضعیت باعث ایجاد نوعی کمربند فشاری قدرتمند در اطراف زمین، خواهد شد. در این فرایند که در سطوح ظریف، صورت می گیرد، زمانی که آب به سمت ماه، جذب می شود، بخار آب که گازی شکل است بالای آن آمده و وارد کمربند فشاری فوق خواهد شد. از آنجائی که انرژیهای منفی در حالتهای گازی شکل، غالبترند، این انرژیها به سوی کمربند فشاری مذکور، وارد شده و قدرت یکدیگر را افزایش می دهند. به همین جهت، حملات وارد شده به انسانها توسط نیروهای منفی، در این مواقع؛ هم در سطح فیزیکی و هم در سطح روانی، می تواند تا 3 بار، افزایش یابد. به علت بالا رفتن سطح « راجا - تاما » در این زمان، افرادی که اجراء کننده مراسم سری هستند یا افرادی با جزء « راجا » و « تاما »ی غالب، انرژی سیاه زیادی جهت فعالیتهای « راجا - تاما »ی خود، دریافت می کنند. از آن جهت که جهان مستعد حمله توسط نیروهای منفی، شده و شرایط برای رخ دادن حوادث « راجا - تاما »ئی؛ از جمله خودکشی، فرار، تسخیر شدن توسط ارواح و ...، فراهم می شود، این روزها به عنوان روزهای نحس، شناخته شده و توصیه می شود از انجام هر گونه فعالیت مثبت در این گونه مواقع، خودداری شود؛ چرا که نتیجه دلخواه به دست نیامده و احتمال اینکه فرد در تصمیم گیریهایش، دچار اشتباه بیشتری شود افزایش می یابد. 

تأثیری که ماه کامل روی افراد، می گذارد بیشتر بر جسم فیزیکی و واضح بوده؛ در حالیکه ماه نو بیشتر بر ذهن، اثرگذار و اثرش ناواضح است و در نتیجه، خطرناکتر. از آن جهت، خطرناکتر است که فرد به دلیل ناآگاه بودنش از اختلال به وجود آمده، هیچ اقدامی برای رفع آن، انجام نمی دهد.

در تحقیقات اولیه پزشکی - روانی درباره تأثیر ماه بر رفتار انسانها، این مسئله مورد تأیید قرار گرفته است؛ اما در تحقیقات اخیر، اثبات وجود رابطه میان این دو، با شکست مواجه می شود. دلیل آن افزایش بی سابقه « راجا - تاما » در دهه اخیر، می باشد؛ به نحوی که این میزان به اوج خود، رسیده و افزایشی که در میزان آنها در مواقع ماه نو و کامل، صورت می گیرد برای مردم، قابل احساس نیست؛ چرا که در همه روزهای ماه، شاهد بی نظمیها و آشوبها در روابط و زندگی خود، هستند. با اینکه مردم عادی قادر به درک افزایش نیروهای منفی در این مواقع، نیستند؛ اما افراد سالک راه خدا به دلیل تمرینات روحی مداومی که انجام می دهند، مورد حمایت خدا قرار داشته و به راحتی، متوجه این تغییرات می شوند. از طرفی، ایشان دارای جزء « ساتوا »ی بالائی به دلیل همین تمرینات مداوم، هستند که به درک زیاد آنها در این رابطه، منجر می شود.

از آنجائی که تأثیرات مضر ماه نو و کامل جنبه روحی دارند، تنها معالجات و تمرینات روحی اند که قادر به محافظت ما در مقابل این وقایع، می باشند. برای مقاومت کردن در چنین شرایطی، بهتر است از گرفتن تصمیمات مهم، خرید و فروش و ...، طی این روزها، خودداری کرده و به تمرینات روحی؛ از 2 روز قبل تا 2 روز بعد از آن، بپردازیم. ذکر نام خداوند بر اساس مذهبی که فرد دارد نیز، مفید است.

بعد از ماه نو، ماه شروع به افزایش کرده و به سمت کامل شدن، پیش می رود و به تدریج، نیروی جاذبه ای که بر زمین، وارد می کند و به تبع آن، تأثیرات منفی ناشی از افزایش جاذبه ماه  نیز، بیشتر می شود. به همین شکل، پس از ماه کامل، ماه به تدریج، شروع به کاهش کرده و اثرات مضر ایجاد شده توسط افزایش « راجا - تاما »ی ناشی از کم نور شدن ماه، نیز زیاد می شود. در چنین شرایطی، کار صحیح آن است که با افزایش تدریجی تمرینات روحی خود، همانطور که از ماه کامل به سمت ماه نو و بالعکس، حرکت می کنیم به مقابله با این نیروهای منفی بپردازیم.

کم نور شدن و افزایش جزء « راجا - تاما » در هنگام گرفتگی ماه و خورشید نیز، همین وضع را ایجاد کرده و میزان تأثیر گرفتگی بر انسانها به قابل مشاهده بودن آن توسط بشر، بستگی دارد. به طور مثال، اگر گرفتگی در مکانی در وسط اقیانوس آرام، رخ دهد؛ یعنی جائی که جمعیتی در آن، مشاهده نمی شود، تأثیر گرفتگی نیز، کم خواهد بود. شیوه مقابله با نیروهای منفی هنگام گرفتگی، انجام تمرینات روحی در این مواقع، می باشد. شاید به همین جهت، است که در دین اسلام، خواندن نماز « آیات » بر فرد مشاهده کننده این گونه وقائع، واجب شده است؛ چرا که گفته شد میزان تأثیر گرفتگی به میزان قابل مشاهده بودن آن برای تعداد بیشتری از افراد، وابسته است و اگر فرد سهم خود را در رفع و برطرف کردن نیروهای منفی ناشی از حضورش در محل گرفتگی و مشاهده آن، اداء نکند، باعث ضرر به جامعه و طبیعتا مرتکب گناه شده است. علاوه بر انجام تمرینات روحی، پرهیز از موارد زیر هم، به مقاومت ما، کمک می کند: 1- از گرفتن تصمیمات مهم، در زمان گرفتگی، خودداری کنید. 2- فعالیتهای « راجا - تاما »ی خود را؛ مثل خوابیدن، رفتن به توالت، غذا خوردن، روابط زناشوئی و ...، کاهش دهید؛ چرا که شما را بیشتر مستعد متأثر شدن از شرایط فوق، می کند. 3- بسته به میزان گرفتگی، از خوردن غذا به مدت زمان ذکر شده در ذیل، خودداری کنید:

گرفتگی کامل = از 12 ساعت قبل از شروع گرفتگی

سه چهارم گرفتگی = از 9 ساعت قبل از شروع گرفتگی

یک دوم گرفتگی = از 6 ساعت قبل از شروع گرفتگی

یک چهارم گرفتگی = از 3 ساعت قبل از شروع گرفتگی

در صورتی که هنگام بالا آمدن ماه یا خورشید، گرفتگی شروع به رخ دادن کند، باید بدون توجه به میزان گرفتگی، از 12 ساعت قبل از شروع آن، از خوردن غذا، پرهیز کرد و اگر ماه و خورشید با گرفتگی، بالا بیایند، باید خوردن را از روز بعد و  پس از حمام کردن، آغاز نمود. کودکان، افراد بیمار و سالمندان می توانند این مدت را به 4 و نیم ساعت، کاهش دهند تا برایشان، قابل تحمل شود.

در پایان، باید گفت زمین لرزه ها، سیلها، بیماریهای همه گیر، قحطیها و ... زمانی به وقوع می پیوندند که گناههای انباشته شده افزایش یابند. این وضع جهت تنبیه افرادیست که میزان گناهانشان افزایش یافته و همچنین، برای متنبه کردن افرادی که هیچ اقدامی برای غلبه بر آن موقعیت، نکرده اند. این بلایا به طور ناگهانی، رخ می دهند. در نتیجه، انسانها هیچ وقتی برای نجات خود، نمی یابند. در مقابل، در حوادث قابل پیش بینی؛ مانند گرفتگی ماه و خورشید و کامل یا نو شدن ماه، ما قادر به نجات خویش از اثرات منفی ناشی از آنها، به وسیله تمرینات روحی، خواهیم بود. 

تحقیقات روحی در رابطه با سن جهان و سرنوشت نهائی آن

 

جهانی که در آن، زندگی می کنیم تنها قسمتی از کل جهان، است. در حقیقت، جهان بسیار وسیعتر از آن چیزیست که توسط علم نوین، شناخته شده است. در علوم روحی، جهان به صورت جهان مرئی و نامرئی تعریف می شود که شامل زمین، منظومه شمسی، تمامی صورتهای فلکی و کهکشانهای قابل مشاهده در آسمان، شده به اضافه هفت سطح ظریف هستی منفی و شش سطح ظریف هستی مثبت و بالاتر از همه آنها، خداوند متعال و جنبه های مختلف الوهیت قرار دارند. با آنکه جهان مدام در حال تغییر، است؛ اما خداوند متعال بدون تغییر، باقی می ماند. با ذکر این نکته که خداوند یکتاست، باید خاطرنشان کرد وی به شکلهای مختلفی، قدرت خود را آشکار کرده و توسط آنها، به انجام اعمالی در دنیا، می پردازد. همچنین، جهان طبق علوم روحی، از پنج « عنصر کیهانی مطلق »، تشکیل شده است که عبارتند از: 1- عنصر یا اصل مطلق خاک 2- عنصر یا اصل مطلق آب 3- عنصر یا اصل مطلق آتش 4- عنصر یا اصل مطلق هوا 5- عنصر یا اصل مطلق اتر.

برای دانستن اینکه چند سال از عمر جهان، گذشته و سرنوشت آن چه خواهد شد، ابتداء باید با یک قانون اصلی خلقت، آشنا شوید: هر چیزی که در دنیاست؛ از جمله خود جهان، ابتداء خلق شده، سپس برای مدتی، زندگی کرده و به معاش پرداخته و در نهایت، نابود خواهد شد. خلق، بقاء و نابودی جهان و عناصر آن فرایندهائی مداوم هستند که از زمانهای به یاد نیامدنی، در حال روی دادن است. یافته های به دست آمده از تحقیقات علوم روحی، نشان داده که کل جهان بارها و بارها، این چرخه ایجاد، بقاء و نابودی را تجربه کرده است. کوچکترین این چرخه ها یک چرخه 4 دوره ای است که شامل « ساتیایوگ »، « ترتایوگ »، « دواپاریوگ » و « کالیوگ » شده و به آن « پرالای » گفته می شود. در ذیل، تعداد سالهای مربوط به هر دوره، آورده شده است:

- دوره « ساتیایوگ » = 1،728،000 سال

- دوره « ترتایوگ » = 1،296،000 سال

- « دوره دواپاریوگ » = 846،000 سال

- « دوره « کالیوگ » = 432،000 سال

ما هم اکنون در چرخه « پرالای » فعلی، 5112 سال از دوره پایانی چرخه؛ یعنی « کالیوگ »، را طی کرده و تا پایان این دوره و نیز تا پایان چرخه « پرالای »، حدود 420،000 سال داریم. دوره « کالیوگ » به صورت دوره « نزاع و جنگ »، ترجمه شده است. در انتهای « کالیوگ » و قبل از شروع دوره « ساتیایوگ » بعدی، ما شاهد یک اضمحلال کوچک خواهیم بود که پر از جنگ، بلایای طبیعی، مرگ و ...، خواهد بود. سطح این نابودی در مقایسه با نابودی جهان که به عنوان « پرالای »، شناخته شده، جزئی است.

در پایان هر چرخه، پس از اضمحلال کوچک، نابودی جهان صورت می گیرد که در آن، زمین همراه با کهکشانها و ...، برزخ، هفت منطقه جهنم و بهشت نابود خواهند شد. آنچه که باقی خواهد ماند مناطق ظریف مثبت بالاتر از بهشت؛ یعنی « ماهارلوک »، « جانالوک »، « تاپولوک » و « ساتیالوک »، می باشند. همچنین، شکلهای مختلف آشکار شده قدرت خداوند نیز، تداوم می یابند. پس از پایان هر چرخه « پرالای »، بلافاصله فرایند خلقت شروع خواهد شد؛ اما برای اینکه برای چشم فیزیکی، قابل رؤیت شود، 4،320،000 سال زمان نیاز است. در شکل زیر، طبقات مختلف جهان را مشاهده می کنید: 

علاوه بر چرخه های « پرالای » 4،320،000 ساله، چرخه دیگری نیز، وجود دارد که شامل 1000 چرخه « پرالای » خواهد شد که به آن، چرخه « یک روز اصل خلقت » گفته می شود که 4،320،000،000 سال طول می کشد. زمانی که 100 « یک روز اصل خلقت » رخ می دهد - بعد از 432،000،000،000 سال - نابودی کامل جهان را خواهیم داشت که در آن، همه قسمتهای دنیا از بین رفته و تنها خدای متعال به شکل ناآشکار خود، باقی خواهد ماند که به آن، « ماهاپرالای » یا « نابودی بزرگ » گفته می شود. در علم مدرن، سن جهان را 13 میلیارد سال تخمین زده اند. دلیل تفاوت میان علم مدرن و علم روحی در این زمینه، کمبود حس ششم جهت درک اصل خلقت، بقاء و نابودی جهان است.

قبل از مرئی شدن جهان و  شروع دوره « ساتیایوگ »، هیچ گونه باروری ای در دنیا، وجود نداشته و حضور بشر روی کره زمین، از همان ابتداء شروع دوره « ساتیایوگ »، وجود داشته است. همچنین، نوع بشر مشتق شده از هیچ پستاندار یا سایر گونه های روی زمین، نیست. برای نمونه، چیزی که به عنوان « انسانهای نئاندرتال »، شناخته می شود گونه دیگری از جانداران هستند و به هیچ وجه، بشر مشتق شده از آنها نمی باشد. یکی از تفاوتهای کلیدی میان دوره ها، سطح روحی بشر در هر دوره چرخه، می باشد. در ذیل، سطح روحی بشر در هر دوره چرخه، آمده است:

- دوره « ساتیایوگ = 70 درصد

- دوره « ترتایوگ » = 55 درصد

- دوره « دواپاریوگ » = 35 درصد

- دوره « کالیوگ » = 20 درصد

همچنین، درصد گناهان و کارهای نیک مرتکب شده توسط انسانها، در هر یک از این دوره ها، آورده شده است:

- دوره « ساتیایوگ = 0 درصد گناه - 100 درصد کار نیک

- دوره « ترتایوگ » = 25 درصد گناه - 75 درصد کار نیک

- دوره « دواپاریوگ » = 50 درصد گناه - 50 درصد کار نیک

- دوره « کالیوگ » = 75 درصد گناه - 25 درصد کار نیک

تفاوت اصلی ای که میان موجودات بشری مربوط به دوره های « ساتیایوگ » و « کالیوگ » وجود دارد میانگین سطح روحی آنهاست که در انسانهای دوره اول، 70 درصد و در انسانهای دوره فعلی، 20 درصد است. از آنجائی که میزان جزء « ساتوا » در دوره « ساتیایوگ »، بیشتر بوده، سرعت نابودی یا پیری انسانها نیز، آرامتر بوده است. برای مثال، مردم این دوره عمرهای طولانی مدت - به طور متوسط، 400 سال - داشتند؛ اما طول عمر بشر در عصر فعلی، کاهش یافته و به 70 تا 80 سال، رسیده است؛ چرا که جزء غالب این دوره « راجا » و « تاما »ست و در نتیجه، سرعت نابودی و پیری افزایش پیدا کرده است. درصد افراد بالای 70 درصد سطح روحی هر دوره در ذیل، آمده است:

- دوره « ساتیایوگ » = 60 درصد

- دوره « ترتایوگ » = 40 درصد

- دوره « دواپاریوگ » = 20 درصد

- دوره « کالیوگ » = 0،00001 درصد

گونه های جانوری ای مثل دایناسورها در چرخه های زندگی گذشته، وجود داشته اند. در چرخه کنونی نیز، تا دوره هائی؛ مثل « ترتایوگ »، بوده و سپس، منقرض شده اند. این مسئله در رابطه با انسانهای قدبلندتر نیز، صادق است. حیوانات نیز همچون انسانها، در دوره « کالیوگ »، کوچکتر و برخی از گونه ها هم، منقرض شده اند. اما در چرخه بعدی، دوباره ظاهر خواهند شد. 

عدم توجه به قانون « پرهیزکاری » و اثرات آن بر فرد و اجتماع

 

انسانها در طول دهه های گذشته، تحت عنوان آزادی، شروع به آشکار کردن تمایلات نفسانی، عیوب شخصیتی و منیت خود حتی در اجتماع، کرده اند؛ چیزهائی که در گذشته، حداقل در اجتماع، سخنی از آنها، شنیده نمی شد. در عصر جدید، به دلیل کاهش تقوا و پرهیزکاری که قانون خداوند است و نیز به دلیل سطح روحی پائین بسیاری از مردم، سبک زندگی و نگرشی جدید توسط آنها، اتخاذ شده؛ به نحوی که گمان می کنند تا زمانی که به دیگران آسیب نرسانده اند، مختار به انجام هر کاری که نسبت به آن، تمایل دارند هستند. آنها تمایلات خود را در جلوی جمع، نشان داده و آن را به فرزندان خود نیز، می آموزند؛ به طور مثال، از بروز دادن محبتهای فیزیکی خود، هیچ ابائی ندارند. امروزه دیدن اشخاصی که در مکانهای عمومی، یکدیگر را در آغوش گرفته یا می بوسند به امری رایج، تبدیل شده است.

حیوانات و موجودات انسانی در یک سری از موارد؛ از جمله خوردن، آشامیدن، خوابیدن، ترس و برقراری روابط بین دو جنس، مشترکند. حیوانات در مقابل جمع نیز، به برقراری روابط فوق، می پردازند. آنچه که ما را از حیوانات، متمایز می سازد این است که انسانها از برقراری این گونه روابط در مقابل اجتماع، خودداری می کنند؛ چرا که این کار رفتاری انسانی محسوب نمی شود. اگر انسانها شروع به عمل کردن به این شیوه نمایند، رفتارشان تا سطح رفتار حیوانی، کاهش یافته و در صورت مداومت آن، کل جامعه شروع به تنزل می کند. در نتیجه، این شیوه رفتاری به هیچ عنوان، قابل قبول نیست. بنابراین، بوسیدن در مقابل جمع نیز، پذیرفتنی نمی باشد؛ گر چه - همانطور که در مقاله « اشکال گوناگون احوالپرسی و اثرات آنها بر سطح روحی افراد » ذکر شد - بوسیدن و در آغوش گرفتن افراد حتی در خلوت، تأثیرات مخرب خود را دارد.

آنچه که می بینیم بر ما، تأثیراتی می گذارد. به طور مثال، زمانی که در مکانهای مذهبی؛ مانند مساجد، کلیساها، معابد و ...، حضور می یابیم، افکار نیک و پرهیزکارانه به سراغمان، می آیند. به همان ترتیب، مشاهده صحنه های منفی اثرات منفی خود را بر ما، باقی می گذارد. ایجاد تأثیرات منفی بر خود و دیگران؛ از آنجائی که نوعی صدمه زدن است، گناه محسوب می شود. تأثیر گناه بوسیدن شخص در اجتماع، بر خود شخص، 2 درصد و بر افرادی که شاهد این صحنه اند، 1 درصد است. همچنین، 30 دقیقه طول می کشد که اثرات منفی آن در افراد مرتکب این گناه، از بین برود و این زمان برای اشخاص مشاهده گر، 5 دقیقه است. برای فهمیدن میزان گناه فوق، به درصد گناهی که با اعمال گناه آلود دیگر، ایجاد می شود توجه کنید:

استفاده از کلمات رکیک و ناشایست = 1 درصد گناه

بوسیدن یکدیگر در جلوی جمع = 2 درصد گناه

عریان بودن در جلوی دیگران = 3 درصد گناه

برقراری روابط بین دو جنس در اجتماع = 10 درصد گناه

حمله به دیگران = 13 درصد گناه

قتل = 100 درصد گناه

از آنجائی که پایبندی به قانون تقوا و پرهیزکاری که قانونی الهی است متضمن شادی در جامعه، می باشد، جامعه ای که بر خلاف آن، عمل می کند محکوم به ناشاد بودن است؛ چیزی که امروزه به شکلهای گوناگون شاهد آن هستیم؛ از جمله ابتلاء شایع مردم به بیماریهای روحی و روان - تنی و ... .