زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

پشت پرده اجلاسهای جهانی حامی کره زمین

 

هر ساله مقامات سیاسی کشورهای مختلف، مقامات سازمان ملل و سازمانهای بین المللی مرتبط با محیط زیست جلساتی تشکیل داده و گرد هم می آیند و سخنرانیهای آتشینی در صحن علنی در حمایت از سیاره زمین بیان می کنند و چون به اتاقهای مذاکره می روند کنفرانس دیگری در دستور کار قرار می گیرد و آنها تعریف خود را از منافع ملی بر نجات سیاره ترجیح می دهند. امروزه بیش از 98 درصد از مقالات منتشرشده توسط جامعه علمی دنیا گرمایش زمین را تأیید کرده و اعلام می کنند ما در دوره ای هستیم که تغییرات وسیعی در آب و هوای کره زمین در حال جریان است. فشارها هر روز بر جامعه علمی افزوده می شود. محققان به طور مرتب در گوشه و کنار دنیا از سوی وکلای شرکتهای تجاری آلاینده محیط زیست به بهانه هائی چون نقض روند بازار آزاد به دلیل هشدارهای محیط زیستی ای که بر تولیدات آنها اثر می گذارند مورد تهدید قرار می گیرند. این یک نبرد واقعی است. در حالی که یک مورد اشتباه در بین صدها هزار مقاله زیست محیطی ای که به مسئله گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی اشاره دارند ساعتها تحت پوشش خبری در بزرگترین رسانه ها و بهترین ساعات قرار می گیرند؛ تکذیب همان خبر یا اعلام نتایج تحقیقاتی که عمق فاجعه را نشان می دهند به راحتی از سبد خبرها کنار گذاشته می شوند. با این اوضاع آیا می توانیم امیدی به این گونه اجلاسها برای نجات سیاره مان داشته باشیم؟

منبع: دو هفته نامه « دانستنیها » 

کشف قدیمیترین نقاشی جهان و حقایقی درباره انسانها

 

تصاویر بر جا مانده روی دیوار غار « ال کاستیلو » در شمال اسپانیا عنوان قدیمیترین نقاشیهای سن سنجی شده جهان را از آن خود کرده اند. قدمت این نقاشیها که شامل تصاویری از نقاط و دستهائی سرخ رنگ هستند به ترتیب به 41 هزار سال و 37 هزار سال پیش برمی گردد. به این ترتیب آنها ماحصل کار نئاندرتالها هستند تا اعضاء تیره انسانی خودمان. این نقاشیها این استدلال را که آنها نژاد دیگری هستند رد می کنند و نشان می دهند فاصله باریکی میان ما و انسانهای پرقدرت پیش از تاریخ وجود دارد.

منبع: دو هفته نامه « دانستنیها » 

سر و کله روشنفکران از کجا پیدا شد؟

 

روزگاری ارتش فرانسه یکی از افسران یهودی این کشور؛ « آلفرد دریفوس »، را به دادگاه می کشد و به جرم خیانت به زندان محکوم می کند. عده ای که اعتقاد داشتند دستگاه حکومتی به خاطر دلسوزیهائی که وی در حق ملت کرده و به همین دلیل هم قدرت حاکمیت را به چالش کشیده است، برایش پاپوش درست کرده اند تا او را از میدان سیاست به در کنند او را مورد حمایت قرار دادند که همین حمایتها باعث شد وی بعد از 4 سال بی گناه شناخته و آزاد شود. « امیل زولا »؛ یکی از نویسندگان معروف فرانسه، هم در میان حامیان « دریفوس » بود و در حمایت از او مدام مقاله می نوشت. او حتی در دادگاه به نفع « دریفوس » ظاهر شد و تا جائی از او حمایت کرد که خود او را هم 1 سال به زندان انداختند. پس از دستگیری « زولا »، 300 نفر از اندیشمندان و نویسندگان فرانسه نامه ای نوشتند و به حکمی که علیه « زولا » صادر شده بود اعتراض کردند. نویسندگان این نامه که قشر فرهیخته فرانسه آن روز بودند به « انتلکتوئل » معروف شدند. این واژه وارد زبان فرانسه شد و به زبانهای دیگر هم رفت. در فارسی آن را « روشنفکر » ترجمه کرده اند.

منبع: دو هفته نامه « دانستنیها » 

قانون کار در دوران هخامنشی

 

در روزگاری که در شرق و غرب از کارگران بیگاری می کشیدند و مثل برده با آنها رفتار می کردند، « کوروش کبیر » برای اولین بار قانون استخدام و بازنشستگی و قوانینی که امروزه برای کار رایج است وضع کرد. بدین ترتیب که از بین مردم نیروهائی را به استخدام درمی آوردند و بعد از 40 سال که این افراد برای حکومت کار می کردند، باید ماهانه حقوقی از حکومت دریافت می کردند. در صورتی هم که این افراد مشکل جسمی ای پیدا می کردند، از آنها حمایت می شد. کارگرانی هم که در زمان « داریوش کبیر » در حال ساخت « تخت جمشید » بودند حقوقشان را تمام و کمال دریافت می کردند. آنها روزی 8 ساعت کار می کردند و هر 10 روز یک بار تعطیل بودند. البته روزهای عید هم به این تعطیلیها اضافه می شد. گفته می شود هر 5 روز یک بار به آنها 1 سکه طلا یا دریک به عنوان دستمزد می دادند و علاوه بر آن، آنها می توانستند مایحتاج اولیه زندگیشان را از فروشگاههائی مثل تعاونیهای امروزی به صورت رایگان یا با قیمتهائی بسیار پائین تأمین کنند.

منبع: دو هفته نامه « دانستنیها » 

« افلاطون » می دانست چگونه پیر شود!

 

« افلاطون » از آن آدمهائی بود که به قول « لاروشفوکو » می دانست چگونه پیر شود. وقتی « افلاطون » پا به سن گذاشته بود، آکادمیش را راه انداخته و شاگردانش را تربیت کرده بود و موفقیتهای بزرگ آنها برای او موجب حرمت و افتخار بود و او کاری جز این نداشت که بنشیند و از زندگی لذت ببرد. او در آکادمی قدم می زد. با شاگردانش که خیلی او را دوست داشتند و « افلاطون » هم به همان اندازه به آنها محبت می کرد حرف می زد. دائما در خوشیها و شادیهای آشنایانش شریک می شد و چندین ساعت می گفت و می خندید و آخر شب هم برای اینکه کمی بخوابد به گوشه ای می رفت و روی صندلی چشمانش را می بست. در یکی از مراسم عروسی بود که صبح وقتی مراسم تمام شد، متوجه شدند « افلاطون » نیست. وقتی پیدایش کردند، او خوابیده بود؛ ولی دیگر بیدار نشد.

منبع: دو هفته نامه « دانستنیها »