این روزها،
پنجره آپارتمانهای کبریتی،
بر خستگی متورم خیابان،
باز می شود
و ریه ها،
باز می شوند
در دم و بازدم آلودگی.
پنجره دل آدمها،
سنگی شده اند.
حتی ویندوزها هم،
ویروسیند.
تو اما همچنان،
خورشید نگاهت،
حساب جاری است
در دل پنجره فولاد.
« عفت داوودآبادی »
چه کسی از دل نارنگیها خبر دارد؟
چه کسی می داند
در پشت پوسته سبزشان،
چه دلی،
به چه رنگی پنهان شده است؟
چه کسی می داند ...؟
چه کسی خبر دارد ...؟
« پوریا خوشفکر »