زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

اشکال گوناگون احوالپرسی و اثرات آنها بر سطح روحی افراد

 

در سرتاسر دنیا - صرفنظر از فرهنگ و نژاد - مردم در مواجهه با یکدیگر، به احوالپرسی می پردازند. هدف از احوالپرسی، در جاهای مختلف دنیا، متفاوت است و عمدتا شامل موارد ذیل می باشد: 1- نشان دادن توجه به شخص و به رسمیت شناختن حضور وی. 2- بیان کردن نزدیکی و نوع رابطه بین اشخاص یا گروهها؛ اما آداب و رسوم مربوط به آن، بر اساس موقعیت اجتماعی و نوع رابطه، فرق می کند. احوالپرسی می تواند بدون صدا و با سکوت، همراه با صدا یا فیزیکی باشد و اغلب ترکیبی از آنهاست. بر اساس تحقیقات صورت گرفته، هر یک از این شیوه ها به طرقی، بر سطح روحی ما تأثیراتی خواهند داشت.

قبل از پرداختن به تأثیرات روشهای مختلف احوالپرسی، باید آگاه بود که انسانها دارای سطوح روحی متفاوتی هستند و به هر میزان، سطح روحی بالاتری داشته باشند، به همان اندازه نیز، در مقابل انرژیهای منفی موجود در اطراف، مصونیت دارند و بالعکس. در عصر جدید که انرژیهای منفی در سراسر دنیا به مقدار فراوانتری نسبت به گذشته وجود دارند، تقریبا همه انسانها یا توسط این نیروها تسخیر شده یا حداقل تحت تأثیر قرار گرفته اند؛ البته این مسئله در مورد افراد دارای سطح روحی بالاتر - مثل قدیسها - متفاوت است و این نیروها روی این افراد، تأثیری نخواهند داشت. افرادی که تحت تأثیر این نیروها بوده یا تسخیر شده اند دارای پوششی سیاه در اطرافشان، هستند که نه تنها روی خود آنها؛ بلکه بر مردم و محیط اطراف نیز، اثری منفی دارد. انرژی سیاه به راحتی، از طریق نگاه مستقیم به افراد تسخیر یا آلوده شده، لمس کردن آنها، مصرف غذاهائی که توسط آنها، پخته شده اند و ...، قابل انتقال است. انرژی سیاه دارای جزء غالب « تاما »ست که باعث مشکلات و موانعی در زندگی و رشد روحی افراد، می شود. برای آشنا شدن با اجزاء ظریفی که جهان از آنها ساخته شده است، به مقاله « اثرات مخرب استفاده از رنگ سیاه، بر رشد معنوی افراد » مراجعه کنید.

شیوه های مختلف احوالپرسی کردن عبارتند از: بوسیدن ، دست دادن، در آغوش گرفتن و تعظیم کردن. حال به تأثیراتی که هر یک از این روشها بر سطح روحی ما، می گذارند می پردازیم. بسته به فرهنگ و موقعیتی که در آن قرار گرفته ایم، بوسیدن می تواند معانی متفاوتی داشته باشد؛ از جمله عشق، هوس، عاطفه، احترام، دوستی، احوالپرسی، آرزوی موفقیت و ... . همچنین، بر اساس فرهنگ، نوع رابطه بین افراد و موقعیت، افراد ممکن است لب، گونه، سر یا دست یکدیگر را ببوسند. به طور مثال، در فرهنگ غربی، بوسیدن گونه ها شکلی رایج از احوالپرسی، است. همچنین، در آغوش گرفتن یکدیگر بسته به فرهنگ، موقعیت و رابطه میان اشخاص، نشان دهنده صمیمیت، عاطفه، دوستی، حمایت، تسلی دادن، احوالپرسی و ... می باشد. در برخی فرهنگها یا برای برخی افراد؛ به ویژه غریبه ها، در آغوش گرفتن معمول نیست و به آن به چشم تجاوز به حریم خصوصی اشخاص، نگاه می شود. تحقیقات مختلفی در رابطه با فوائد در آغوش گرفتن، انجام و کتابهای متنوعی در مورد آن، نوشته شده است. با اینکه بیشتر مردم نیازی فیزیکی و احساسی به در آغوش گرفته شدن یا لمس شدن دارند؛ اما از عواقب روحی ناشی از آن، ناآگاهند. دست دادن به یکدیگر نیز قرنهاست نماد احوالپرسی، تبریک گفتن، قدردانی، توافق، برابری، اعتماد و ... بوده است.

گر چه این شیوه ها ممکن است در سطح فیزیکی و روانی، احساس خوبی در ما، ایجاد کنند؛ اما در سطح روحی، اتفاقاتی می افتد که زیاد خوشایند نیستند و از آنجائی که افراد از درک آنها عاجزند، متوجه تأثیرات مخرب آنها نیز نخواهند شد. از میان موارد ذکر شده، بوسیدن زیان آورترین روش احوالپرسی است. اصل مطلق کیهانی آب قادر است انرژیها را - چه مثبت و چه منفی - به مقدار فراوان جذب و نگهداری کند و چون عنصر غالب در دهان، آب است، امکان جذب و نگهداری انرژیهای منفی نیز در آن، بالاست. به علاوه، منافذی که در بدن وجود دارند؛ مانند گوش، بینی، دهان و ...، مراکزی هستند که انرژیهای مثبت و منفی به بدن، وارد یا از آن، خارج می شوند و از آنجائی که دهان مرکز ورود و خروج انرژی به داخل سیستم تنفسی و گوارشی است، مرکز تجمع انرژیهای مذکور نیز می باشد. هنگام بوسیدن، این انرژیهای تجمع یافته، به راحتی می توانند به شخص دیگر انتقال یافته و وی را تحت تأثیر قرار دهند. همانطور که قبلا گفته شد اگر فرد مقابل قدیس باشد، انرژیهای منفی فوق قادر به تحت تأثیر قرار دادن وی نیستند؛ اما اگر فرد مقابل فردی عادی، تسخیرشده یا آلوده باشد، به همان میزان مورد هجوم این انرژیها قرار خواهد گرفت. در آغوش گرفتن نیز روش مناسبی برای احوالپرسی، نیست؛ چرا که انرژیهای سیاهی که در اطراف افراد، وجود دارند با هم، تداخل کرده و به یکدیگر منتقل می شوند و در نتیجه، ارتعاشات منفی دو فرد بالا می رود. دست دادن نیز، به همین ترتیب است. 

از میان روشهای مختلف احوالپرسی، تعظیمی که ژاپنیها انجام می دهند بهترین است؛ چرا که اثرات مثبت بیشتر و اثرات منفی کمتری دارد. زیانهائی که از این طریق، بر ما وارد می شود، شامل موارد زیر می باشد: 1- به دلیل رسمی بودن، احساس نزدیکی میان اشخاص را کاهش می دهد. 2- انرژی سیاه به شکل افکار یا احساسات، میان دو فرد تبادل می شود. 3- در این روش، هیچ گونه تفکری در رابطه با خدا یا اتحاد با او، وجود ندارد. با وجود زیانهای متعاقب، به دلیل منافعی که این شیوه به همراه دارد، مفیدترین روش است. منافع تعظیم کردن در مواجهه با دیگران جهت احوالپرسی، عبارتند از: 1- انرژی سیاه میان دو شخص درگیر، مبادله نمی شود. 2- انرژی الهی هر دو فرد را برای زمانی کوتاه، در برمی گیرد. 3- انرژی ای ایجاد می کند که باعث شتاب بخشیدن به دست به عمل زدن، می شود. 4- این شیوه احترام آمیز است و منیت را کاهش می دهد. مقدار کاهش یافتن منیت از این طریق، به احساس روحی ای که فرد نسبت به خدا دارد، وابسته است. 

خلاصه اینکه این شیوه نسبت به بقیه روشهای احوالپرسی، بهترین است؛ اما بر خلاف ناماسکار، جزء « ساتوا » را در ما، افزایش نمی دهد. در مورد ناماسکار، در مقالات بعدی، توضیح داده خواهد شد. 

اثرات مخرب استفاده از رنگ سیاه، بر رشد معنوی افراد

 

جهانی که در آن زندگی می کنیم درسطح فیزیکی، از اجزاء فیزیکی پایه که شامل الکترونها، پروتونها، نوترونها، مزونها، گلوئونها و کوارکها می شوند تشکیل شده است. لیکن در سطح روحانی، از 3 جزء پایه ای ظریف، ساخته شده است که عبارتند از: « ساتوا »، « راجا » و « تاما ». خصوصیت « ساتوا » خلوص، پاکی و دانش و خصوصیت « راجا » فعالیت و شهوت و ویژگی « تاما » نادانی و تاریکی است. از آن جهت، به آنها ظریف گفته می شود که نامرئی اند و طبیعتی فیزیکی نداشته و قابل مشاهده با هیچ یک از ابزارها؛ از جمله میکروسکوپهای الکترونیکی، نیستند. به علاوه، قابل درک با هیچ کدام از حواس پنجگانه، نمی باشند.

ظریفترین و نامرئیترین جزء هستی « ساتوا » می باشد که نزدیکترین جزء به الوهیت، است. بنابراین، در صورتی که جزء غالب فردی « ساتوا » باشد، خصوصیاتی مثل شادی، رضایت، پاکدامنی، صبر، خویشتنداری، توانائی بخشیدن و گذشت کردن، اشتیاق رشد روحانی و ...، در وی قابل مشاهده است. اما پست ترین جزء هستی « تاما »ست که حضور غالب آن در یک فرد، به شکل تنبلی، حرص و طمع، مشغول بودن به امورات دنیوی و ...، بروز می کند. جزء پایه « راجا » نیز سوخت لازم را برای این دو جزء، فراهم می سازد. این بدین معناست که اگر فرد غالبا ساتویک یا تاماسیک باشد، جزء « راجا » جنبش و حرکت لازم مربوط به هر یک را فراهم می آورد.

 بسته به اینکه کدام جزء در ما، غالب است، زندگی، واکنش در موقعیتهای متفاوت و تصمیم گیریهای ما تحت تأثیر آن جزء قرار می گیرد. افراد ساتویک ویژگیهای زیر را از خود، نشان می دهند: کنترل کامل بر روی احساسات، افکار و اعمال، پرهیزکاری، راستگوئی، قانونمداری، صبر، آرامش و متانت، هوش پایدار، خودخواه نبودن، علاقه به کمک به مردم جهت رشد روحی، عدم ترس از مرگ، قدرت روحی بالا و خواب روزانه بین 4 تا 6 ساعت. آنها شادی خود را از طرق زیر، به دست می آورند: کسب دانش و فنون، کمک به دیگران، تمرینات مدیتیشن، افزایش سطح روحی و خیر و برکت رساندن به مردم. اما خصوصیات اشخاص راجاسیک عبارتند از: عصبانیت، حسادت، غرور، خودخواهی، ارباب منشی، نیازمندی به جلب توجه، حرص و طمع، جاه طلبی، نگرانی، بلندپروازی، دارای تلاش زیاد ولی فاقد جهت برای رشد روحی، کمک به دیگران همراه با منیت و دارای خواب 7 تا 9 ساعت در روز. آنها با به دست آوردن قدرت و مالکیت، به شادی و رضایت می رسند. اشخاص تاماسیک نیز تنبل، غیرفعال، افسرده، شدیدا خودخواه و بی توجه نسبت به دیگران، صدمه زننده ( زمانی که خودخواهیشان به نهایت خود، رسیده باشد )، زود خشم، فاقد هر گونه پرهیزکاری و دارای خواب 12 تا 15 ساعت در روزند. افرادی که شدیدا تاماسیک هستند در سطحی گسترده، به نام دین یا یک ایدئولوژی، به جامعه آسیب می رسانند. خوردن، نوشیدن، روابط با جنس مخالف و ... راههای کسب شادی در این گونه افراد، است.

بر اساس اینکه فرد در کدام دسته از دسته های فوق، قرار می گیرد، سبک زندگی خاصی را نیز در پیش می گیرد. افراد ساتویک از غذاهائی مانند گندم، خیار، اسفناج، شکر، شیر، کره، دارچین، بادام، گردو و ...، استفاده کرده و در انتخاب رنگ، به سراغ رنگهای سفید، زرد و آبی می روند. لباسهای مورد علاقه آنها لباسهائی با پارچه هائی طبیعی؛ از جمله نخی، ابریشمی و پشمی، می باشد و به سرودهای روحانی ای که توسط قدیسان سروده و موسیقیهائی که به دست آنها ساخته شده است گوش می دهند. آنها به دیدن فیلمها و خواندن کتابهائی می پردازند که به رشد روحی آنها، کمک کند و با کسانی معاشرت می کنند که آنها نیز، سالکان راه خدا باشند. آنها در صورت ازدواج، رشد روحی را در مرکز روابطشان، قرار می دهند؛ یعنی عشقی روحانی و بدون انتظار میانشان حکمفرماست.

راجاسیکها به سمت غذاهای پرنمک، تند و تیز، پرادویه، داغ ( مثل چای داغ )، پیاز، سیر و ...، گرایش دارند. رنگ مورد استفاده آنها قرمز، لاکی، سبز و بنفش می باشد و  لباسهائی از جنس پوست حیوانات، به تن می کنند. علاقمند به موسیقی پاپ، محلی و آهنگ مربوط به فیلمها بوده و فیلمهای مهیج تماشا می کنند. آنها به مطالعه کتابهائی می پردازند که بر احساساتشان، افزوده و آنها را به این دنیا، متصل کند. در معاشرت با دیگران، به صحبت در رابطه با مسائل دنیائی؛ از جمله کار و ...، تمایل دارند و به خرید کردن به عنوان وقت گذرانی، علاقه نشان می دهند. آنها در ازدواجهایشان، به دست آوردن مالکیتهای دنیوی و عشق همراه با چشمداشت را جستجو می کنند.

اما تاماسیکها میل به سبزیجات خشک شده، غذاهای سرد و یخزده، دوباره گرم شده، دارای بوی نامطبوع، مانده، کثیف، نیم پز، نپخته، دیرهضم، غیرگیاهی، مشروب و الکل دارند. لباسها و وسائلی که استفاده می کنند به رنگ سیاه یا به رنگهائی است که درصد بالائی از رنگ سیاه، در آنها یافت می شود. لباسهائی از جنس پارچه های مصنوع دست بشر؛ مانند نایلونی و ...، پاره و اطونزده مورد علاقه شان است. به موسیقیهائی گوش می دهند که مروج خشونت و استفاده از مواد مخدر هستند و به فیلمها و کتابهائی گرایش دارند که در آنها، خشونت، وحشت، صحنه های روابط بین دو جنس مخالف، کاهش گرایش به بعد روحانی و صدمه به اجتماع ترویج می شود. آنها با معتادان به مواد مخدر، معاشرت کرده و در میهمانیهای پر سر و صدا و جلساتی که برای صدمه زدن به اجتماع، تشکیل می شوند، شرکت می کنند. روابط زناشوئیشان نیز سرشار از ناسازگاری، عدم اعتماد، خشونت و نزاع است.

به هر میزان، فرد به رشد روحی بیشتری دست پیدا کند، به همان میزان نیز به سمت ساتویک بودن، پیش می رود و خود به خود عادات مربوط به دو دسته دیگر، در آنها کاهش می یابد. افراد دارای رشد روحی به جائی می رسند که می توانند به راحتی، توسط حس ششم پیشرفته خود، انرژیهای منفی ساطع شده از رنگهای سیاه، موسیقیها، فیلمها و کتابهای مروج خشونت و بی قیدی و ... را درک کرده و از آنها، دوری می کنند.

در پایان، گفته می شود رنگها بسته به ساتویک، راجاسیک یا تاماسیک بودنشان، انرژیهای مثبت یا منفی ای از خود، ساطع می کنند که می توانند تأثیراتی بر حالات روحی ما و اینکه به رشد روحی ما، کمک کرده یا مانع آن شوند، داشته باشند. ساتویکترین رنگها به ترتیب، سفید، زرد و آبی هستند و تاماسیکترین رنگ که مضرترینشان نیز می باشد رنگ سیاه است که نه تنها انرژیهای منفی را به سمت فرد، سوق می دهد؛ بلکه مانع رسیدن هر گونه انرژی مثبت به وی نیز، می شود. اینکه فردی از پوشیدن رنگ سیاه یا استفاده از وسائلی به این رنگ، نه فقط احساس ناخوشایندی پیدا نکرده؛ بلکه احساس خرسندی و رضایت نیز می کند به دلیل تحت تأثیر قرار گرفتن شدید توسط انرژیهای منفی اطراف، است. رنگ سیاه پوششی سیاه در اطراف فرد، ایجاد می کند که با جذب انرژیهای منفی و دفع انرژیهای مثبت، امکان هر گونه رشد معنوی را از وی، سلب می کند. حتی افرادی که در اطراف این شخص، حضور دارند نیز از تأثیرات مخرب این رنگ، در امان نیستند. در یک کلام، رنگ سیاه رنگ جهالت و تاریکی است که هیچ رشد معنوی و روحی ای را برای فرد، به همراه ندارد. شاید دلیل اینکه « حضرت علی (ع) » نیز از پوشیدن لباسهائی به این رنگ، خودداری می کردند همین بوده است. گفته شده که ایشان از به تن کردن لباسی که فقط یک گوشه آن به این رنگ بود هم، پرهیز کرده و فرمودند: « سیاه رنگ لباس اهل دوزخ است. » قوم « فرعون » نیز از رنگ سیاه، برای پوشش خود استفاده می کردند. علاوه بر رنگ لباس، نحوه دوخت و طرح روی لباس نیز در این مورد، مؤثر است. لباسهای دارای طرحهائی مانند جمجمه، اسکلت، خون و ... و همچنین، لباسهائی که دارای بخیه های درشت هستند نیز ارتعاشات منفی از خود، ساطع می کنند. منافذ درشتی که روی پارچه لباس، ایجاد می شوند می توانند منفذی باشند برای جذب و پراکنده کردن بیشتر ارتعاشات منفی. همچنین، لباسهای دست دوخت نسبت به لباسهائی که به وسیله چرخ خیاطی، دوخته شده اند ارتعاشات مثبت بیشتری دارند و این به سبب ارتعاشات منفی ناشی از دوخت سریع آنهاست. در ذیل، تأثیراتی که رنگهای مختلف بر رشد روحی و معنوی و همچنین فیزیکی و روانی ما، می گذارند آمده اند:

سفید = جزء غالب: ساتوا - بسیار بسیار مفید

زرد = جزء غالب: ساتوا - بسیار مفید

آبی روشن = جزء غالب: ساتوا - بسیار مفید

آبی = جزء غالب: ساتوا - بسیار مفید

صورتی = جزء غالب: ساتوا - مفید

نارنجی = جزء غالب: ساتوا-راجا - مفید

سبز روشن = جزء غالب: ساتوا-راجا - مفید

قرمز = جزء غالب: راجا - نسبتا مفید / مضر

سبز تیره = جزء غالب: راجا-تاما - نسبتا مضر

ارغوانی = جزء غالب: راجا-تاما - نسبتا مضر

بنفش = جزء غالب: راجا-تاما - نسبتا مضر

قهوه ای = جزء غالب: تاما - نسبتا مضر

خاکستری = جز غالب: تاما - نسبتا مضر

سیاه = جزء غالب: تاما - بسیار بسیار مضر

رنگ قرمز بسته به اینکه فرد از نوع تاماسیک یا راجاسیک است، خصوصیات مربوط به آن دسته را در وی، تقویت می کند.