من از آئینه پاکترم.
گر به من نگری،
نشانت می دهم روح عظیمت را.
آمیخته با نور و شعور هستی؛
اما آئینه هم می فریبد ما را.
پس به چشمان پر از رازت،
به خواهش پرنیازت،
آئینه نشکن تا که خود پیدا کنی؛
خود بشکن تا خدا پیدا کنی!
« منیژه پدرامی »
صد بار دیگر هم که به دنیا بیائی،
فرقی نمی کند.
قسمت هم که باشیم،
دیر یا زود،
به یکدیگر خواهیم رسید.
« میلاد تهرانی »
می دانم موهایت را در آسیاب سپید نکرده ای
و راههای بسیاری رفته ای؛
اما
بگذار به جای خودم زندگی کنم.
« میلاد تهرانی »
وقتی سرفه ام می گیرد،
همه با لیوانی آب به سراغم می آیند؛
اما وقتی دلم می گیرد،
... .
« میلاد تهرانی »