ما،
راهمان را در جنگل گم کرده بودیم.
هیچ کجا خانه ما نبود.
ما زیر تگرگ مدفون می شدیم،
اگر تو پرندگان را نمی فرستادی.
پرندگان،
نشانه تو بودند.
راهشان،
به سمت نور بود
از جنگل تاریک.
« لاله جهانگرد »
خشم تو ناگهانی
و مهربانی تو مداوم است.
خشمت تگرگ
و مهربانیت،
جویباری بهاری است.
« لاله جهانگرد »
آسمان،
از آن توست
و زمین،
خانه من
و تگرگهائی که از آسمان بر زمین می بارند
نقلهای توست
که به من تعارف می کنی
به شیوه ای کاملا غیرمعمول
که شیوه توست.
« لاله جهانگرد »