زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

وفای به عهد

 

در یک شب سرد زمستانی، پادشاهی از قصرش خارج شد و هنگام بازگشت، سرباز پیری را دید که با لباسی اندک در سرما نگهبانی می دهد. از او پرسید: « آیا سردت نیست؟ ». نگهبان پیر گفت: « هوا که سرد است ای پادشاه؛ اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم! ». پادشاه گفت: « من الان داخل قصر می روم و می گویم یکی از لباسهای گرمم را برایت بیاورند. » نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد؛ اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر، وعده اش را فراموش کرد. صبح روز بعد، جسد سرمازده پیرمرد را در حوالی قصر پیدا کردند؛ در حالی که در کنارش با خطی خوانا نوشته بود: « ای پادشاه! من هر شب، با همین لباس کم سرما را تحمل می کردم؛ اما وعده لباس گرم تو مرا از پای درآورد. »

منبع: هفته نامه « اطلاعات هفتگی »