زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

برف

 

زندگی را می کشد با چنگ و دندان زیر برف.

خواب می بیند؛ عجب خوابی، خیابان زیر برف!

شیشه هائی مه زده، لبخندهائی منجمد.

در کنار چکمه ای افتاده گلدان زیر برف.

مرد می آید نحیف و خسته و بی حوصله.

شانه ها افتاده و سر در گریبان زیر برف.

کوچه در یک قاب مه آلود سر تا سر سپید،

ایستاده با ردیفی از درختان زیر برف.

رعشه افتاده ست بر اندام ناموزون مرد.

می خورد هر لحظه دندانش به دندان زیر برف.

کوچه پنجم، دری چوبی، پلاک بیست و پنج.

می کشد از سینه اش یک آه سوزان زیر برف.

بغض این مهمان غمگین و صمیمی می رسد.

می چکد از گونه اش این گونه باران زیر برف.

بوسه هائی منجمد بر کوبه در می زند.

می گذارد سر به دامان زمستان زیر برف.

می رود گم می شود در خاطرات مبهمش.

رد پائی می شود تا صبح پنهان زیر برف.

« عبدالحسین انصاری »