زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

سریع قضاوت نکنید!

 

آیا تا به حال درباره دیگران دچار سوءتفاهم شده اید؟ آیا در قضاوت کردن در مورد آنها اشتباه کرده اید؟ چه احساسی خواهید داشت، اگر متوجه شوید به غلط، دیگران را به خاطر اشتباه خود مورد سرزنش قرار داده اید؟ داستان زیر یک اشتباه رایج انسانی را از طریق رویدادی نسبتا نادر، به تصویر می کشد:

شبی، خانمی در حالیکه چندین ساعت طولانی قبل از پروازش زمان داشت، در فرودگاه منتظر ایستاده بود. در فروشگاه فرودگاه، دنبال کتابی می گشت. پاکتی کلوچه خرید و جایی برای نشستن پیدا کرد. غرق در کتابش شده بود؛ اما به صورت اتفاقی، دید مرد کناری اش؛ با گستاخی هر چه تمامتر، یک یا دو کلوچه از پاکت میانشان ربود. سعی کرد برای جلوگیری از به وجود آمدن معرکه، آن را نادیده بگیرد. کتابش را خواند، کلوچه هایش را با اشتیاق خورد و نگاهی به ساعتش انداخت. همانطور که دقایق گذشته و « دزد کلوچه » شجاع و مصمم موجودی کلوچه وی را تمام می کرد، خشمگینتر می شد و با خود فکر کرد: « اگر این قدر مؤدب نبودم، پای چشمش را سیاه می کردم! »

با هر کلوچه ای که برمی داشت، مرد هم یکی برمی داشت. وقتی فقط یک کلوچه باقی مانده بود، نمی دانست مرد چه خواهد کرد. با تبسمی بر چهره و خنده ای عصبی، آخرین کلوچه را برداشت و آن را نصف کرد. نصفش را به او داد و نصف دیگرش را خودش خورد. آن را از دستش قاپید و فکر کرد: « آه، برادر! چرا، حتی یک قدردانی هم از خود نشان نداد! » تا به حال این قدر عصبانی نشده بود و وقتی پروازش اعلام شد، نفس راحتی کشید. تمام وسایلش را جمع کرد و در حالیکه از نگاه کردن به پشت و آن « آدم ناسپاس دزد » خودداری می کرد، به سمت گیت به راه افتاد.

سوار هواپیما شد و روی صندلی اش لم داد. به دنبال کتابش که تقریبا کامل شده بود گشت. به محض اینکه دستش را به سمت چمدانش دراز کرد، از تعجب، نفس منقطعی کشید. پاکت کلوچه وی جلوی چشمانش بود! با نومیدی، ناله کرد: « اگر مال من اینجاست، پس دیگری مال او بوده و وی تلاش کرد آن را با من تقسیم کند! » در حالیکه برای عذرخواهی کردن دیر شده بود، با ناراحتی زیاد فهمید فرد بی ادب، ناسپاس و دزد خود او بوده است!

منبع: ترجمه شده از کتاب « Developing Reading Proficiency In English 3 »