زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

عواقب گناهان و سرنوشت جمعی انسانها

 

زمانی که در زندگی روزمره خود، به انجام اعمالی می پردازیم، عواقب آن را به صورت ثواب و گناه، درو می کنیم. این ثوابها و گناهان ما هستند که مقدار شادی یا غمی را که تجربه می کنیم - چه در این دنیا، چه بعد از مرگ و چه در زندگی بعدی - تعیین می کنند. بنابراین، بسیار مهم است که دریابیم چگونه از اعمال گناه آلود، دوری کنیم. ثواب انرژی یا توانائی خاص به دست آمده از طریق پیروی از یک سبک زندگی صحیح، می باشد. برای نمونه، کمک کردن به دوستان به صورت مالی یا دادن مشاوره به آنها، این انرژیها یا توانائیهای خاص را به سمت فرد، دعوت می کند. رفتارهای درست و پرهیزکارانه در کتب آسمانی مختلف، با جزئیات، آورده شده اند. ثواب نتیجه اعطاء سعادت و آسایش به دیگران، است؛ اما گناه نتیجه عمل بد ماست و در عوض، غم و اندوه را برای فرد، به همراه دارد. گناه به وسیله آن اعمالی، حاصل می گردد که ضرر و خسارتی را بر دیگری، وارد می کنند؛ اعمالی که بر خلاف قوانین طبیعت و خداوند، هستند. همچنین، محصول به وظیفه خود عمل نکردن نیز، گناه است. به طور مثال، فروشنده ای که با توسل به حیله و نیرنگ، به فروش اجناسش، می پردازد متحمل گناه شده است. والدینی که به نیازهای فرزندانشان، توجهی نداشته یا پزشکی که اهمیتی به وضع بیمارش، نمی دهد هم، گناهکار هستند.

راههای گوناگونی برای جمع آوری ثواب، وجود دارد؛ از جمله: 1- انجام اعمال خیرخواهانه. 2- تبعیت کردن از رفتارهای درست و پرهیزکارانه، به همان شیوه ای که در کتب مقدس، شرح داده شده اند. 3- قربانی کردن خود به خاطر دیگری، جهت تمرین روحی. به طور مثال زمانی که عروس یک خانواده برای اینکه مادرشوهرش بتواند به سفر زیارتی، برود، کارش را ترک کرده تا به امورات خانه داری، برسد، پس، در این حالت، عروس نیمی از ثوابی را که مادرشوهرش از رفتن به سفر زیارتی، کسب می کند به دست می آورد؛ لیکن، توصیه می شود تا جائی که امکان دارد سعی شود انجام تمرینات روحی وابسته و متکی به شخصی دیگر، نباشد.

مواردی که برای فرد، گناه به بار می آورند عبارتند از: 1- خودخواهی و تمایلاتی به شکل خشم، حرص و طمع و حسادت که فرد را به گناه کردن، تحریک می کنند. 2- بی قاعده و اصول یا بی رحم بودن. 3- صحبت خالی از احترام، با فقیر. 4- خوردن گوشت و نوشیدن الکل. 5- فروش مقالات ممنوعه، پرداخت نکردن بدهیها، انجام معاملات سیاه، قماربازی. 6- شهادت دروغ دادن، تهمت زدن. 7- دزدی کردن. 8- زنا کردن، تجاوز به عنف، زنای با محارم و ... . 9- خشونت. 10- کشتن حیوانات. 11- خودکشی. 12- دستبرد به ثروتی که متعلق به خداوند، معبد، سازمانی روحانی و ...، است. 13- وکالت کسی را به عهده گرفتن و حقیقت را دروغ و دروغ را حقیقت نشان دادن. 14- شوهری که از گناه همسرش، جلوگیری نکند، در نیمی از گناهان همسرش، شریک می شود. 15- زنی که درآمد شوهرش را که از راه نامشروع، به دست آورده خرج کرده؛ در حالیکه از نامشروع بودنش، آگاهی دارد؛ ولی اعتراضی نمی کند. 16- معاشرت کردن با افراد گناهکار برای مدت یک سال، فرد را در گناهان وی، شریک می سازد.

نتیجه ثواب و گناه می تواند در این دنیا، بعد از مرگ یا در زندگی بعدیمان، ظاهر شود. بر اساس کیفیت ثواب، شخص شادی در خور آن را در منطقه « زمین » و سرانجام، در منطقه « بهشت »، تجربه می کند. شادیها - چه در این دنیا و چه در بهشت - به شکلهای زیر، دیده می شوند: تولد در یک خانواده بافرهنگ و ثروتمند - درآمد رو به رشد - شادیهای دنیوی - رسیدن به آرزوها و تمایلات - زندگی سالم - دریافت تحسین و شناخته شدن توسط جامعه، سازمانها و دولت - رشد روحی - لذت از حضور در بهشت، بعد از مرگ. هر لحظه از زندگی ما که به شادی می گذرد، باعث می گردد ثوابهای به دست آمده صرف شده و ما مجبور شویم برای افزایش ثواب، سخت کار کنیم. گفته شد کسب ثواب از طریق اعمال دارای ثواب یا به وسیله تمرینات روحی، امکان پذیر است. تفاوتی که میان اعمال دارای پاداش و تمرینات روحی وجود دارد این است که مورد اول شادی را به ما ارزانی می دارد؛ حال آنکه تمرینات روحی سبب رشد روحی فرد شده و خیر و برکت را نصیب فرد می کند که چیزی فراتر از ثواب - گناه و لذت - غم می باشد. نتیجه فرعی این حالت رسیدن به شادی است. اگر فرد به دلیل ثوابهای اندوخته خود در این دنیا، به شادی، دست یابد، زمانی می رسد که ثوابهایش با لذتهائی که می برد، به اتمام رسیده و فرد مجددا باید یه جمع آوری ثواب، بپردازد. در صورت تمایل به رهائی از سیستم ثواب و گناه، فرد می تواند به تمرین روحی منظم، پرداخته تا با رسیدن به خیر و برکت که هدف زندگیست، به شادی دائمی، دست یابد. زمانی که ثواب جمعی جامعه افزایش می یابد، جامعه از نظر رفتار و طرز فکر، به وضعیتی عالی، رسیده و کامیاب می گردد.

گناهان از نظر اینکه چه کسی را تحت تأثیر قرار می دهند به دو دسته، تقسیم می شوند: 1- گناهانی که به خود فرد، آسیب می زنند که عبارتند از: الف- انجام ندادن برنامه روزانه تمرینات روحی خود. ب- تحت کنترل درنیاوردن تمایلات، هوی و هوسها و خشم خود. 2- گناهانی که به افراد دیگر، صدمه وارد می کنند که آنها هم به دو دسته، تقسیم می شوند: الف- صدمه زدن به دیگری، بدون قصد و نیت قبلی؛ مثل کشتن حشرات و ... هنگامی که در خیابان، راه می رویم و متوجه حشرات اطراف خود نیستیم. ب- آسیب زدن به دیگری با هدف قبلی.

همچنین، گناهان از نظر اینکه فکری، زبانی یا فیزیکی هستند به سه دسته، تقسیم می شوند. گناهان فیزیکی آنهائی هستند که توسط جسم، مرتکب آنها می شویم؛ مثل دزدی، کشتن افراد، زنا و ... . گناهان زبانی هم، به گناهانی، اطلاق می گردد که از طریق گفتار، از فرد، صادر می شوند؛ مانند دروغگوئی، صحبت کردن با دیگران با حالتی توهین آمیز، سخن گفتن بی مورد و بی ربط، کینه جویانه با کسی صحبت کردن و ... . در آخر نیز، گناهان ذهنی را داریم که فرد با ذهن خود، مرتکب آنها می شود؛ از جمله حسادت ورزیدن به ثروت شخصی دیگر و چشم زخم زدن به او، سوءظن داشتن به دیگری و ... . این گونه افکار از آن جهت، گناه محسوب می شوند که ارتعاشات مختل کننده ای را به سمت فرد روبرو، وارد کرده و وی را به صورت منفی، تحت تأثیر قرار می دهند.

حال می خواهیم ببینیم آیا اگر فردی افکار گناه آلود از ذهنش، عبور کنند، مرتکب گناه شده است یا نه. بر اساس قانون « کارما »، زمانی که افکار اعمال نیک و پرهیزکارانه به ذهن فرد، خطور می کنند، وی ثواب را به سمت خویش، جذب می نماید؛ اما این در مورد گناهان، صحیح نمی باشد. برای نمونه، اگر فکر دستبرد زدن به بانک به ذهن شخص، برسد، گناهی صورت نگرفته؛ ولی در صورت ارتکاب به دزدی به شکلی فیزیکی، فرد گناهکار است. این در مورد افراد عادی، صحیح است؛ اما اگر فردی سالک فکر گناه را هم، در سر، بپروراند، گناه کرده است. از آنجائی که هدف سالک افزایش ویژگیهای الهی است و خداوند به او، لطف کرده و دانش و انرژی لازم را به وی، عطاء می کند، پس افکار بد به هدر رفتن منابع الهی، منجر می شود و در نتیجه، سالک مرتکب گناه شده است؛ اما این مسئله مربوط به افکار غیرقابل کنترلی که در هنگام تحت تأثیر یا تسخیر قرار گرفتن وی توسط انرژیهای منفی، به سراغ فرد سالک، می آید، نمی شود.

اما عواقب گناهان متوجه چه کسانی می شوند؟ چه گناه فیزیکی، زبانی یا ذهنی باشد و چه افراد به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، در آن، شرکت داشته باشند، افرادی که معاونت در ارتکاب گناه، دارند در آن گناه، سهیم هستند. قوانین حاضر در کشورها هم، چنین دیدگاهی دارند. به طور مثال، فردی که مشارکت در قتل، داشته نیز، گناهکار محسوب می شود. در واقع، گناهانی مثل صحبت کردن با یک فرد گناهکار، لمس کردن وی، هم غذا، همنشین، همبستر، همصحبت و همسفر شدن با او، گناهان آن شخص را به فرد همراهش، منتقل می سازند. در واقع، معاشرت با فرد گناهکار، همراهی با دروغ و ناراستی، محسوب می شود که سبب شده تأثیراتی منفی در ما، ایجاد یا افزایش یابد و منجر به سقوط روحی ما، می شود. بنابراین، اصلا جای تعجب نیست که ما به افرادی که دوستشان داریم، هشدار می دهیم: « از همنشین بد، دوری کن! »

همچنین، در برخی از متون مقدس، آمده است که گناه همانند یک بیماری ارثی یا مسری است. همانطور که بیماری ارثی فورا آشکار نمی گردد، گناه نیز، به تدریج، فرد گناهکار را تحت تأثیر قرار داده و او را از ریشه، ویران می سازد. اگر شخص گناهکار به سزای اعمال گناه آلودش، نرسد، در نهایت، فرزندان یا نوادگان فرد مجبور به پرداخت آن، هستند. در حقیقت، گناهی که فرد مرتکب می شود تا سه نسل، تأثیراتش را بر جای می گذارد. بنابراین، ما در مقابل خانواده و دودمان خود، مسئول هستیم. نمونه های متعدد دیگری هم، وجود دارند که عواقب گناه یک شخص گریبانگیر اشخاص دیگر نیز، می شود؛ از جمله زن و شوهر، مدیر یک شرکت و کارمندانش و ... .

به علاوه، گناهانی که افراد جامعه مرتکب می شوند می تواند سرنوشت جمعی آنها را تغییر دهد. تنها موجودات انسانی هستند که قادرند بر سرنوشت خود، غلبه کرده و علاوه بر خود، کل هستی را شاد یا ناشاد سازند؛ اما آنها از این پتانسیل، برای انگیزه های خودخواهانه، بی عدالتی کردن در حق دیگران، تسلط بر مردم و ...، استفاده می کنند. در نتیجه، جامعه ای که آلوده به این گناهان، شده است دچار سرنوشتی جمعی خواهد شد. این خود چرخه هستی را تحت تأثیر قرار داده و توازن آن را بر هم می زند. در نتیجه، بلایائی؛ همچون سیل، قحطی، زمین لرزه، جنگ و ...، بر سر نژاد بشر، نازل می شود. گر چه این مصیبتها قابل رؤیت هستند؛ اما دلائلی که باعث رخ دادن آنها هستند دیده نمی شوند. زمانی که چنین سرنوشت جمعی ای متوجه زمین و ساکنانش می شود، افراد پرهیزکار هم، مجبور به تحمل عواقب آنها، هستند.

اکثر ما انسانها در دوره ای که در آن، زندگی می کنیم آموخته ایم جهان را با حواس پنجگانه، ذهن و هوش خود، دیده و درک کنیم. به همین جهت، گمان می کنیم هر آن چه که می بینیم همه آن چیزی است که وجود دارد. به ندرت، شاهد اشخاصی هستیم که سعی در درک چیزی در سطح ارتعاشی آن، دارند. برای مثال، استفاده از لباسها، لوازم زینتی یا هر شیئی که دارای طرح جمجمه، هستند، به عنوان مد رایج، دیده می شود که توسط افراد مشهور، رواج داده شده اند. مردم بدون اینکه لحظه ای مکث کرده و به اینکه آیا به کار بردن آنها، صحیح است یا نوع ارتعاشات ساطع شده از آنها، چیست فکر کنند، بلافاصله شروع به پیروی از آنها، می کنند. در دنیائی که در آن، زندگی می کنیم، رفتارهای این چنینی بسیاری وجود دارند که ارتعاشات منفی از خود، صادر می کنند و از آنجائی که بسیاری از مردم، تلاشی برای درک ارتعاشات منفی محیط و رفتارهای خود ندارند، در نتیجه، به دنباله روی از یکدیگر، به انجام رفتارهای مضر، می پردازند؛ مثل شرکت کردن در راهپیمائی  زامبی. راهپیمائی زامبی رویدادی اجتماعیست که در اوایل هزاره دوم میلادی، آغاز و به تدریج، رشد کرد. والدین به همراه فرزندان خود، در خیابانها، رژه می روند؛ در حالیکه خود را به نحوی، گریم کرده اند که گوئی مغزشان از سرشان، بیرون زده و خون از دهان فرزندانشان، تراوش می کند. این یک رویداد خانوادگی وحشتناک است و بچه های امروز نیز، با این فکر، رشد یافته اند که آن را گونه ای سرگرمی و تفریح  ببینند. آنها نیز آن را به فرزندان خود، تعلیم می دهند؛ چرا که خودشان هم، متوجه ضررهای ناشی از آن، نیستند. در طول زمان، چنین سنتها و رسومی قدرت گرفته و توسط جامعه به عنوان هنجار، شناخته می شوند؛ حال آنکه از نظر روحی، بسیار صدمه زننده هستند. 

از دیگر رفتارهای صدمه زننده ای که جامعه آنها را به صورت هنجار، پذیرفته؛ ولی آسیب زننده هستند عبارتند از: پوشیدن لباسهای مشکی، باز گذاشتن موی سر، سیگار کشیدن کودکان و نوجوانان، برهنگی، نوشتن شعار روی دیوارها، شوهای مد، ازدواج دو همجنس، مراسم عروسی یا میهمانیهای پر سر و صدا و نامناسب، عشقبازی جلوی جمع، خالکوبی یا تاتو کردن، سوراخ کردن اعضاء بدن برای آویزان کردن اشیاء زینتی، دادن و گرفتن هدیه و ... .

برای اینکه افراد قادر به درک ارتعاشات ناشی از رفتار یا اشیاء، شوند، تمرین روحی لازم است. وقتی کودکی با لمس یک بخاری داغ، دچار سوختگی می شود، هرگز دوباره، آن را لمس نخواهد کرد. به دلیل اینکه وی از طریق تجربه، متوجه شده که این عمل دردناک است. همین مسئله در مورد درک ارتعاشات محیط اطراف یا اعمالمان، صادق است؛ یعنی در صورتی که افراد بتوانند ارتعاشات منفی ای را که از اعمال یا اشیاء پیرامونشان، ساطع می شود، درک کنند، هرگز به سمت آنها، نخواهند رفت. فوائد تمرین روحی عبارتند از: رشد روحی، توانائی درک ارتعاشات روحی و پاکی روح که در نتیجه آن، فرد در صورتی که در محیطی ناپاک، قرار گیرد، توان تحمل آن را ندارد.

برای اینکه دچار سرنوشت جمعی ناشی از گناه نشویم، توجه به نکات ذیل، لازم است: الف - در سیستم آموزشی، علاوه بر مطالب درسی مربوط به علوم مختلف، به آموزش علوم روحی نیز، بپردازیم. ب- والدین؛ به عنوان افرادی که نقش الگو را برای فرزندانشان دارند، خود را به سمت رفتارهای ساتویک، هدایت کنند. این مسئولیت بر عهده والدین، است که اثرات روحی مختلف رفتارهائی را که در جامعه، رواج یافته و به صورت هنجار، پذیرفته می شوند دریافته و به فرزندان خود، بیاموزند. ج - اعتراض کردن به رفتارهای منفی جامعه؛ مانند پیاده رویهای زامبی. با این کار، این آگاهی در جامعه، ایجاد می شود که این گونه رفتارهای مضر باید متوقف شوند.

عواقب برخی گناهان که در زندگی بعدی ما، ظاهر می شوند در ذیل آمده است:

گناهانی که توسط زنان، انجام می گیرند:

- رفتار نامناسب با همسر: الف- صحبت کردن همراه با عصبانیت، با شوهر = کری، فقر، ظاهر شدن به شکل حیوانات درنده یا روباه. ب- غذا خوردن به تنهائی و بدون مشارکت دادن شوهر در آن = ظاهر شدن به صورت موش صحرائی که از کرمهای زمین و فضولات خود، تغذیه می کند.

- زنا کردن: الف- نگاه کردن به سایر مردان، از روی هوی و هوس = فقر، وجود لکه ای درچشم. ب- رابطه نامشروع داشتن = ظاهر شدن به شکل حیوانات درنده.

گناهانی که توسط مردان، انجام می پذیرند:

- ازدواج مجدد کردن = دارای بخت نحس شدن.

- وادار کردن همسر به عقیم شدن یا سقط جنین کردن = ناباروری، طول عمر کوتاه در صورت پسر بودن.

- زنا کردن: الف- نگاه کردن هوس آلود به صورت زنان دیگر = بیماری چشمی. ب- روابط فیزیکی با همسر دوست خود، داشتن = ظاهر شدن به شکل سگ. ج- رابطه فیزیکی با زن برادر، داشتن = ظاهر شدن به شکل خر یا گونه های ماری، جهنم.

گناهانی که توسط هر دو جنس - زن و مرد - صورت می گیرند:

- مذاهبی به غیر از مذاهب خود را مورد انتقاد قرار دادن = فقر.

- توجه کردن به مقدار غذائی که افراد دیگر تناول می کنند = کوری.

- مدام در مورد نقاط ضعف دیگران، صحبت کردن = بیماری قلبی.

- دوستی و معاشرت با گناهکاران = ظاهر شدن به شکل خر.

- بی رحم و درنده خو بودن = قی کردن بعد از خوردن غذا.

- دزدی به صورت کلی = ناخن و پنجه های ضعیف داشتن.

- دزدی آب = ظاهر شدن به شکل کلاغ.

- دزدی میوه = زشتی چهره، ظاهر شدن به شکل حیوانات وحشی.

- دزدی شیر = بیماری جذام.

- دزدی عسل = ظاهر شدن به شکل عقاب.

- دزدی غذا = بیماری طحال.

- دزدی لباس، مس، آهن، کتان و نمک = بیماری پیسی.

- دزدی مقالات در مورد خانه داری و لوازم آشپزخانه = ظاهر شدن به شکل کلاغ.

- دزدی کتاب = کوری.

- دزدی طلا = بیماریهای دستگاه ادراری، دیابت، ظاهر شدن به شکل کرم یا حشرات.

- دزدی پولی که متعلق به جامعه است = بیماری سل غدد لنفاوی گردن.