زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

طرح

 

دو چشم،

دو حفره،

دو غار،

دو سیاهی،

دو سایه.

قارقار!

« سالم پوراحمد » 

نامه

 

بگذار دوباره،

پرنده ای را که رفته است

صدا کنم.

زمین گرد است و

پژواک قلب آسمان آبی

و نسیمی شتابناک،

نامه را با خود خواهد برد.

« حسین پیرتاج » 

به دنبال من اگر می گردی!

 

به دنبال من اگر می گردی،

از کسی مپرس.

چراغی لازم نیست.

هر کجا شعری اگر کسی می خواند،

من همانند کودکی،

در برابر او ایستاده ام

به تماشای پری لبهایش.

« حسین پیرتاج » 

دهاتیها

 

خانه کوچک ما،

کوی کهریزک بود،

لب یک نهر، پر از بید و بهار.

کوچه خلوتمان غلغله از برگ چنار

و پر از کاکلی و شبنم و چسبیده به جالیز خیار؛

گاهی اما دلمان،

قیل و ویلی می رفت

تا پیاده روی تهران و نئونهای شب خسته و تار،

چند بوتیک و لباس مد شب،

سینما، چرخ و فلک، پارک، پفک،

ادکلن، عطر، نگاه و مژه مصنوعی،

چشم این گونه خمار.

 

مدتیست

خانه ما این جا،

لب جوئیست پر از قوطی و بطری و زباله.

کیپ چسبیده به دیوار

و به برجی که پر از زهر، پر از مار، پر از دلتنگیست.

گاه گاهی دلمان،

قیل و ویلی، غش و ضعف،

می رود تا لب آن نهر و چنار،

کوی کهریزک و نزدیک بهار،

کاکلی، شبنم و جالیز خیار.

« حسن فرازمند » 

مزاحم

 

از روزمرگیت برمی خیزی:

« الو! »؛

من اما ساعتها فکر کرده ام

اینکه تلفن چه رنگیست،

کدام پیراهن را پوشیده ای

و از کجای خانه به سمتش می آئی.

گوشی را می گذاری.

 

این مزاحم همیشگی در کجای خاطره ات،

بوق می خورد؟

« صدیقه مرادزاده »