زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

نماد « چلیپای شکسته » چه مفهومی دارد؟

 

نماد « چلیپای شکسته » یا « سواستیکا » همواره نشانه نژاد آریائی و اعتقادات اقوام هندواروپائی بوده است. شکل این نماد یک حرکت چرخشی و دورانی را تداعی می کند و به « گردونه مهر » یا « گردونه خورشید » هم معروف است. برهمائیان و بودائیها آن را نشانه خوش اقبالی و بخت و خورشید می دانند. این نماد در واقع، نماد آمیزش 4 عنصر اصلی آب، باد، خاک و آتش؛ یعنی عناصری که نزد ایرانیان باستان حتی قبل از ظهور « حضرت زرتشت (ع) » هم مورد احترام بوده اند، می باشد. واژه « سواستیکا » از دو جزء « سو » به معنی خوب و « استیکا » به معنی هستی تشکیل شده است.

منبع: دو هفته نامه « دانستنیها » 

تأثیر فکر بر استقامت بدن

 

مغز انسان شبکه پیچیده ای از ارتباطات است. به همین علت، زمانی که در حال فکر کردن به چیزی هستیم، گستره فعالیت نورونها به مفاهیم مرتبط دیگری هم کشیده می شود. طبق آزمایشات انجام گرفته وقتی افراد در حال فکر کردن به چیزهای مثبت مثل پول و مانند آن هستند یا زمانی که افکار شیطنت آمیزی در سر دارند و جنبه های تاریک روحشان را بروز می دهند، قدرت استقامتشان بیشتر شده و درد را کمتر احساس می کنند. البته این بدان معنا نیست که برای بالا بردن استقامت و کاهش دردهایمان به افعال شیطنت آمیز دست بزنیم؛ چرا که عواقب ناشی از آنها بسیار دردناکتر خواهند بود.

منبع: دو هفته نامه « دانستنیها » 

خشم قدرت مغز را افزایش می دهد!

 

مطالعات نشان می دهند خشمگین شدن می تواند باعث بالا رفتن قدرت استدلال، سرعت، دقت و قدرت خلاقیت افراد شود. البته نتایج حاصل از آن موقت هستند. زندگینامه هنرمندان مختلف نشان می دهد این اندوه بوده که در بسیاری از موارد الهامبخش آنها برای خلق آثارشان شده است. به نظر می رسد خشم هم می تواند به این امر کمک کند.

منبع: دو هفته نامه « دانستنیها » 

جاری

 

این جا،

یک پروانه بال می گشاید،

ستاره ای می درخشد،

قطره ای می چکد،

برگی از درخت می افتد.

این جا،

پنجره ای باز می شود،

نسیمی می وزد،

خروسی سحرگاه می خواند.

این جا،

گلی می شکفد،

عشقی پدید می آید،

گلی رنگ می گیرد.

این جا،

زندگی جریان دارد.

« مهشاد ترابی » 

توت رسیده می افتد!

 

آن گوشه،

پائین،

در زیر نور تند خورشید،

توتی رسیده،

افتاده روی سنگفرش چرکمرده.

در ازدحام رفت و آمد،

از لای پاهای شتابان،

هر آن به سوئی می گریزد

ترسان و لرزان.

 

توت رسیده،

از رسیدن،

خرد و سرافکنده،

پشیمان.

 

آن کنج،

بالا،

در سایه آرامش برگ،

توت سفیدی؛

ناپخته و کال،

بر شاخه جا خوش کرده محکم.

از کالیش راضی و خوشحال.

« عباس تربن »