زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

اگر از مغزتان استفاده نکنید، آن را از دست می دهید!

 

گروهی از سلولهای ایمنی غیرعصبی در سیستم اعصاب مرکزی قرار دارند که مدارها و ارتباطات سالم مغزی را اگر دیگر مورد استفاده قرار نگیرند، علامتگذاری کرده و از بین می برند. در گذشته تصور می شد این سلولها کارشان فقط از بین بردن میکروارگانیسمهای مهاجم و سلولهای آسیب دیده در بافت مغز است؛ اما تحقیقات جدید نشان می دهند وظایف آنها پیچیده تر از اینهاست.

منبع: دو هفته نامه « دانستنیها » 

همچون کرگدن تنها سفر کن!

 

کرگدن موجودی است تنها. هرگز چیزی درباره زندگی جمعی و حرکت گله های کرگدن گزارش نشده است. کرگدن تنهای تنها دشتها و جنگلها را درمی نوردد و همیشه در سفر است. کرگدنها همیشه در حرکتند. هیچ وقت یک جا نمی مانند. می روند و می روند. در این جهان پهناور تنها موجود دیگری که همواره در حال رفتن است ابر است؛ اما سفر ابرها با سفر کرگدنها یک تفاوت دارد. ابر هر وقت سنگین می شود، می بارد، خود را سبک می کند و دوباره به راهش ادامه می دهد. کرگدنها هیچ وقت گریه نمی کنند. آنها تنهای تنها سفر می کنند و غمهایشان را در دل خودشان نگاه می دارند. شاید برای همین است که این قدر سنگینند و این قدر هم غمگین. « بودا »؛ شاهزاده ای که تاج و تخت را رها کرد تا به روشنائی برسد، کرگدن را ستوده است. از « بودا » متنی مانده به نام « دمه پده » که مترجمان آن را « راه - آئین » معنی کرده اند. این کتاب پر از سرود است. سفر تنها، مداوم و بی تعلق کرگدن آن قدر برای « بودا » الهامبخش بوده که یکی از معروفترین سروده های کتابش را « سرود کرگدن » نام نهاده و در آن شیوه درست زندگی کردن را به رهرو این گونه آموزش داده است: « چوب را برای هر آن چه زندگی می کند به دور افکن / و کسی را با آن میازار. / چون عشقی برای فرزند نه، پس چگونه عشقی برای دوست؟ / همچون کرگدن تنها سفر کن. / شاخه های خیزران پیچ خورده و درهمند؛ / که سودازده زن و فرزند هستند، / هم بدان سان که شاخه های بالای درخت از کجی آزاد است. / همچون کرگدن تنها سفر کن؛ / همه جاها تنهای تنها / و به این سو و آن سو خرسند، / خطرها را بی باک به جان خریدار. / همچون کرگدن تنها سفر کن. »

منبع: دو هفته نامه « دانستنیها » 

چه کسانی شادترند؟

 

افرادی که برای ساختن یک زندگی خوب تحت شرایط سخت تلاش می کنند نسبت به افرادی که در یک رفاه نسبی زندگی می کنند شادترند. همچنین افرادی که فرزند دارند؛ به ویژه پدر و مادرهای نوجوانان، با وجود اینکه معمولا اظهار می کنند حضور بچه ها به زندگیشان معنا بخشیده؛ اما کمی غمگینترند. زنان هم با وجود اینکه بیشتر از مردان دچار افسردگی می شوند؛ اما نسبت به آنها شادترند. به علاوه، میزان شاد بودن افراد با افزایش سن تغییر می کند. تحقیقات نشان داده است که میزان شادی پیرو منحنی با شکل حرف U است که در آن غمگینترین سالها سنین میانسالی و در کمال تعجب، شادترین سالها سنین کهنسالیند.

منبع: دو هفته نامه « دانستنیها » 

شیرینی بخورید، خنگ می شوید!

 

خوردنیها روی نحوه فکر کردن انسان مؤثرند. تحقیقات نشان داده است مصرف شیرینی در بلندمدت توانائی مغز را برای یادگیری و به خاطرسپاری اطلاعات تغییر می دهد و باعث خنگی می شود. در مقابل، افزودن اسید چرب امگا 3 به رژیم غذائی روزمره این آسیب را به حداقل می رساند.

منبع : دو هفته نامه « دانستنیها » 

وقتی روان گسیخته می شود!

 

« اسکیزوفرنی » از ترکیب دو واژه « shizein » به معنی دو نیم کردن و گسستن و « phrenos » به معنی فکر و اندیشه درست شده است. به همین جهت، « روان گسیختگی » معادل فارسی مناسبی برای آن است. در اسکیزوفرنی رابطه فرد با دنیای واقعی بیرون کاملا قطع می شود و برای همین، ما آدمی منزوی را می بینیم که رفتار و گفتاری آشفته دارد و در دنیای ذهنی خودش غرق است. طبق آخرین طبقه بندی صورت گرفته، اسکیزوفرنی نشانه هائی دارد که اگر فردی در طول 1 ماه، حداقل 2 تا از آن نشانه ها را داشته باشد، مبتلاء به اسکیزوفرنی است: 1- هذیان: بیمار به چیزی باور دارد که هر چه در رد آن شواهد بیرونی می آوریم، قانع نمی شود؛ به طور مثال، فرد باور دارد که دیگران می خواهند به او آسیب بزنند یا اینکه نیروهائی فرازمینی قصد دارند فکرهای ارزشمندش را بدزدند. 2- توهم: توهم و هذیان با هم تفاوت دارند. توهم خیلی ساده تر است. در توهم فرد چیزهائی را با حواسش درک می کند که دیگران درک نمی کنند؛ به طور مثال، چیزهائی می بیند، می شنود، می بوید، لمس می کند یا می چشد که دیگران آنها را درک نمی کنند. در بیماران اسکیزوفرنی توهم شنوائی از همه شایعتر است. به همین خاطر است که معمولا این بیماران انگار دارند به یک ندای بیرونی پاسخ می دهند و ما فکر می کنیم دارند با خودشان حرف می زنند. 3- گفتار آشفته: حرفهای بیمار سر و ته ندارند. ناگهان یک تداعی صوتی قطار حرفهایش را منحرف می کند؛ مثلا می خواهد بگوید: « من انار می خواهم. » که تبدیل می شود به « من انار، بار، یار، کار، زار، خوار، ... . » 4- رفتار آشفته: بیمار به خاطر همان دنیای ذهنی آشفته ای که دارد، رفتارهای عجیب و غریبی هم از خود نشان می دهد. یکی از این رفتارهای عجیب و غریب رفتار کاتاتونیک است. در این رفتار یا فرد خودش را در یک حالت نامعمول قرار می دهد و دیگر تغییر نمی کند یا اینکه مثل موم به هر شکلی که او را تغییر می دهند درآمده و به همان شکل باقی می ماند. بعضیها هم گاهی یک رفتار سخت را مدام تکرار می کنند. 5- نشانه های منفی: بیمار از کمبودهای روانشناختی رنج می برد؛ مثلا تخت شدگی عاطفی که در آن فرد هیچ احساس مثبت یا منفی ای ندارد، ناگوئی، بی ارادگی و ... .

در مورد اینکه اسکیزوفرنی از کجا می آید نظریه های متفاوتی وجود دارد: 1- فرضیه دوپامینی: مغز از تعداد بسیار زیادی سلول عصبی تشکیل شده است. برای اینکه این سلولها با هم ارتباط برقرار کنند، یک سری مواد شیمیائی با هم رد و بدل می کنند که به آنها « پیک عصبی » می گویند. پیکهای عصبی انواع و اقسام مختلفی دارند که یکی از آنها دوپامین است. کسانی که فرضیه دوپامینی را مطرح کرده اند اعتقاد دارند که این پیک عصبی در مغز بیماران مبتلاء بیشتر از بقیه ترشح می شود. آنها برای اثبات حرفشان به این دلایل استناد می کنند: اول اینکه داروهائی که ترشح دوپامین را در مغز مهار می کنند نشانه های اسکیزوفرنی را هم رفع می کنند و دوم اینکه اگر داروئی که باعث افزایش ترشح دوپامین در مغز می شود مصرف شود؛ مثل داروهای مخدر، نشانه های روان گسیختگی در فرد ظاهر می شوند. 2- ژنها عاملند و دیگر هیچ: برخی نظریه پردازان وراثت را مهمترین عامل می دانند. آنها می گویند اگر کسی عضو یک خانواده اسکیزوفرن باشد، احتمال بیشتری دارد که به آن مبتلاء شود و هر چه نسبتش با فرد مبتلاء نزدیکتر باشد، احتمال ابتلایش هم بیشتر است. 3- نظریه های روانکاوانه: روانکاوها می گویند این افراد دوباره به سالها و حتی ماههای اول تولدشان برمی گردند. آنها اعتقاد دارند که دلیل ابتلاء بیشتر افراد به این بیماری در سنین نوجوانی و جوانی این است که جامعه در این سنین، از آنها توقع پیشرفت و استقلال دارد و چون آنها در خود این توانائی را نمی بینند که با دنیای واقعی رو به رو شوند، یک دنیای ذهنی برای خود می سازند. به گفته روانکاوها توهمها و هذیانهای این بیماران خواستها و ترسهای درونیشان است. 4- خانواده مقصر است: برخی می گویند پیامهای متعارضی که پدر و مادر به کودک می فرستند او را در لاک روانپریشی فرو می برد؛ مثلا پدر و مادری که به فرزندشان توصیه می کنند به دوستانش شیرینی دهد؛ اما بعد دقیقا به خاطر همین کار، او را تنبیه می کنند. 5- الگوی فشار - کم بنیگی: این نظریه جدیدترین نظریه است و می گوید افراد اسکیزوفرن کم بنیگی و آسیب پذیری خاصی دارند که این کم بنیگی هم می تواند به دلایل زیستی و وراثتی باشد و هم به دلایل محیطی که اگر تحت فشار قرار گیرند، نشانه های بیماری در آنها بروز می کند. این فشار می تواند هم زیستی باشد؛ مثل عفونت و هم محیطی؛ مثل مرگ عزیزان، زندگی در جامعه صنعتی، خانواده پراسترس و ... .

آمارها نشان می دهند 1 درصد انسانها به اسکیزوفرنی دچار هستند و 50 درصد کل تختهای بیمارستانهای روانپزشکی را این بیماران پر کرده اند.

منبع: دو هفته نامه « دانستنیها »