زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

هیچ مپرس!

 

از شهر خراب دل من هیچ مپرس.

از روز حساب دل من هیچ مپرس.

از دفتر عمرم که پر از مشق شب است

و از رنج و عذاب دل من هیچ مپرس.

« کریم شیخی » 

مرگ

 

در کاسه کنار تخت،

دندان مصنوعی پدر خنده می کند.

غیر از پدر تمام اهل خانه می گریند.

- « دکتر! یعنی پدر ...؟ ».

- « با اجازه بزرگترها، بعله. »

« اکبر اکسیر » 

رگ احساس

 

خط می کشند

به دور قلبم،

مأموران جنائی.

دیشب،

قلبم،

رگ احساسش را برید.

« شهرزاد نیرودل » 

زهر

 

طعم سیب ممنوعه،

چنان تلخ است در دهانم

که زهر کرده به کامم،

حتی،

میوه های مجاز را.

« شهرزاد نیرودل » 

خورشید

 

صبح است.

خورشید،

مثل هر روز،

پولکهای طلائیش را

بی دریغ،

روی لباس آبی دریا دوخته.

صبحها،

دریا،

چه پرستاره است؛

مثل آسمان شب!

« شهرزاد نیرودل »